تفسير نور:
سوره أحقاف آيه 1
متن آيه :
حم
ترجمه :
حا . ميم .
توضيحات :
« حم » : ( نگا : بقره / 1 ) .
سوره أحقاف آيه 2
متن آيه :
تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ
ترجمه :
اين كتاب ( قرآن نام ) از سوي خداوند باعزّت و باحكمت نازل ميگردد .
توضيحات :
« تَنزِيلُ الْكِتَابِ . . . » : ( نگا : زمر / 1 ، غافر / 2 ، جاثيه / 2 ) .
سوره أحقاف آيه 3
متن آيه :
مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَالَّذِينَ كَفَرُوا عَمَّا أُنذِرُوا مُعْرِضُونَ
ترجمه :
ما آسمانها و زمين و آنچه در ميان اين دو است جز به حق و براي سرآمد معيّني نيافريدهايم . ( در مجموعه عالم خلقت ، چيزي ناموزون و ناسنجيده و مخالف حق يافته نميشود ، و اين مجموعه ، همان گونه كه سرآغازي داشته است ، سرانجامي نيز دارد ، و با فرا رسيدن آن دنيا فاني ميشود ، و به دنبال آن جهان ديگري شروع ميگردد ، و نتائج اعمال در آن بررسي ، و پاداش و پادافره داده ميشود ) وليكن كافران ( كه اين حقيقت را نميپذيرند و ) از آنچه از آن بيم داده ميشوند ( كه فرا رسيدن دادگاه بزرگ قيامت و شقاوت آخرت است ) روي ميگردانند .
توضيحات :
« أَجَلٍ مُّسَمّيً » : سرآمد معيّن كه قيامت است ( نگا : يونس / 4 ، روم / 8 ) . عطف بر ( الْحَقِّ ) است . « عَمَّآ أُنذِرُوا » : از آنچه بيم داده شدهاند . مراد رستاخيز و دادگاهي و حسابرسي و مكافات و مجازات آخرت است كه با كتاب مقروء و تدويني قرآن ، و با كتاب منظور و تكويني جهان ، كافران هشدار و بيم داده ميشوند ، ولي نه به اين توجّهي ميكنند و نه به آن .
سوره أحقاف آيه 4
متن آيه :
قُلْ أَرَأَيْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ اِئْتُونِي بِكِتَابٍ مِّن قَبْلِ هَذَا أَوْ أَثَارَةٍ مِّنْ عِلْمٍ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ
ترجمه :
بگو : آيا دقّت كردهايد درباره چيزهائي كه بجز خدا به فرياد ميخوانيد و ميپرستيد ؟ به من نشان دهيد چه چيزي از زمين را آفريدهاند ؟ يا اصلاً در ( آفرينش و گردش و چرخش ) آسمانها مشاركتي داشتهاند ؟ ( اگر فرضاً ميگوئيد بلي آنها شركت داشتهاند ) كتابي ( از كتابهاي آسماني ) پيش از اين ( قرآن كه گفتار شما را تصديق كند ) يا يك اثر علمي ( و باستاني از علماي گذشته كه گواهي دهد بر راستي چنين ادعائي ) براي من بياوريد ، اگر راست ميگوئيد .
توضيحات :
« أَرَأَيْتُمْ » : آيا ديدهايد و دقّت كردهايد ؟ بيان كنيد و مرا از پرسشِ : ( چه چيزي را آفريدهاند ؟ ) آگاه سازيد ( نگا : فاطر / 40 ، زمر / 38 ) . « أَرُونِي » : نشانم دهيد . به من بنمائيد . « شِرْكٌ » : مشاركت . شركت ( نگا : سبأ / 22 ، فاطر / 40 ) « أَثَارَةٍ » : باقيمانده و اثري كه روايت گردد و گفته شود . « إِئْتُونِي بِكِتَابٍ مِّن قَبْلِ هذا » : در اين قسمت ، از كفّار دليل نقلي منقول از زبان وحي آسماني خواسته شده است . « أَثَارَةٍ مِّنْ عِلْمٍ » : در اين بخش ، از كفّار دليل عقلي و منطقي منقول از دانشمندان خواسته شده است .
سوره أحقاف آيه 5
متن آيه :
وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَومِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ
ترجمه :
چه كسي گمراهتر از كسي است كه افرادي را به فرياد بخواند و پرستش كند كه ( اگر ) تا روز قيامت ( هم ايشان را به فرياد بخواند و پرستش كند ) پاسخش نميگويند ؟ ( نه تنها پاسخش را نميدهند ، بلكه سخنانش را هم نميشنوند ) و اصلاً آنان از پرستشگران و به فريادخواهندگان غافل و بيخبرند .
توضيحات :
« يَدْعُو » : به فرياد بخواند . عبادت كند . الف زائدي در رسمالخطّ قرآني دارد ( نگا : حجّ / 12 ، نحل / 20 ، اسراء / 57 ) . « دُعَآءِ » : به فرياد خواستن . عبادت كردن ( نگا : فاطر / 13 و 14 ) .
سوره أحقاف آيه 6
متن آيه :
وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاء وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ
ترجمه :
و زماني كه مردمان ( در قيامت ) گرد آورده ميشوند ، چنين پرستششدگان و به فرياد خواستهشدگاني ، دشمنان پرستشگران و به فرياد خواهندگان ميگردند ( و از ايشان بيزاري ميجويند ) و عبادت ايشان را نفي ميكنند و نميپذيرند .
توضيحات :
« عِبَادَةِ » : پرستش ( نگا : مريم / 92 ) . دعا . اگر ( دَعَآءِ ) آيه قبلي در اين آيه ، به صورت ( عِبَادَةِ ) آمده است ، بدين علّت است كه دعا از زمره مهمّترين عبادات است . چرا كه رسول خدا فرموده است : أَلدُّعَآءُ مُخُّ الْعِبَادَةِ . « دعا مغز عبادت است » . « كَافِرِينَ » : انكاركنندگان . مراد بيزاري جويندگان است ( نگا : قصص / 63 ) . ميگويند : ما بديشان اجازه چنين كاري را ندادهايم و از پرستش و به فرياد خواستن آنان اطّلاعي نداشتهايم ( نگا : مائده / 116 و 117 ) .
سوره أحقاف آيه 7
متن آيه :
وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ
ترجمه :
هنگامي كه آيههاي روشن ما بر آنان خوانده ميشود ، كافران به محض اين كه حق و حقيقت بديشان ميرسد فوراً درباره آن ميگويند : اين جادوي آشكاري است .
توضيحات :
« بَيِّنَاتٍ » : روشن و آشكار . حال ( آيات ) است . « الْحَقِّ » : مراد آيات قرآن است . « لَمَّا جَآءَهُمْ » : زماني كه بديشان ميرسد . اين بخش ميرساند كه كافران به محض شنيدن آيات ، بدون هيچ گونه تدبّر و تفكّري ، به آن نسبت سحر و جادو دادهاند . « لِلْحَقِّ » : حرف لام به معني ( عَنْ ) است .
سوره أحقاف آيه 8
متن آيه :
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلَا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئاً هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِ كَفَى بِهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
ترجمه :
آيا آنان ميگويند كه : ( محمّد ) قرآن را از پيش خود ساخته است ( و به دروغ آن را به خدا نسبت داده است ؟ بديشان ) بگو : اگر من قرآن را از پيش خود ساخته باشم و آن را به دروغ به خدا نسبت داده باشم ، ( قطعاً خدا مرا به مجازات ميرساند و ) شما نميتوانيد كمترين كاري در برابر خدا برايم بكنيد ( و مرا از عقاب و عذاب او برهانيد . پس چگونه من چنين كاري را ميكنم و بدين وسيله خويشتن را براي شما در معرض عذاب الهي قرار ميدهم ؟ ! ) . خداوند از هر كس ديگري بهتر ميداند كه به چه سخناني ( براي رخنه گرفتن از قرآن ) فرو ميرويد ( و گاهي آن را شعر ، و گاهي سحر ، و زماني ساخته و بافته بشر ميناميد ، و بدان نسبتهاي نارواي ديگري ميدهيد ) . همين بس كه خداوند ميان من و شما گواه باشد . ( خدا صدق دعوت و تلاش در ابلاغ رسالت مرا ميداند ، و كارشكنيها و دروغپردازيهاي شما را نيز ميبيند ، و همين براي من و شما كافي است . از اين كارها دست بكشيد و به سوي خدا برگرديد . خدا توبهكاران را ميبخشد ، و آنان را مشمول رحمت واسعه خود ميسازد . چرا كه ) او بسيار بخشاينده و مهربان است .
توضيحات :
« أَمْ » : بلكه . آيا . « إِفْتَرَاهُ » : ( نگا : يونس / 38 ، هود / 13 و 35 ) . « مَا تُفِيضُونَ فِيهِ » : واژه ( مَا ) ممكن است موصوله بوده و به معني نسبتهاي ناروائي باشد كه به پيغمبر ميدادند . در اين صورت ضمير ( ه ) به ( ما ) برميگردد . و ممكن است مصدريّه باشد ، در اين صورت ضمير ( ه ) به قرآن يا حق برميگردد ، و ( تُفِيضُونَ ) به معني ورود در كاري به قصد افساد است . « تُفِيضُونَ » : در آن فرو ميرويد ( نگا : يونس / 61 ) . « شَهِيداً » : گواه . مطّلع ( نگا : فصّلت / 53 ) .
سوره أحقاف آيه 9
متن آيه :
قُلْ مَا كُنتُ بِدْعاً مِّنْ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ
ترجمه :
بگو : من نوبرِ پيغمبران و نخستين فرد ايشان نيستم ( و چيزي را با خود نياوردهام كه كسي پيش از من آن را نياورده باشد . بلكه پيغمبران بيشماري پيش از من آمدهاند و توحيد و مكارم اخلاق را به انسانها رساندهاند و من آخرين فرد آنان و ادامهدهنده خطّ سير ايشانم ) و نميدانم ( در دنيا ) خداوند با من چه ميكند ، و با شما چه خواهد كرد . ( آيا سرنوشت من و شما در همين دنيا چگونه خواهد بود ؟ زندگي چگونه خواهد گذشت ؟ من پيش از شما و يا شما پيش از من ميميريد ؟ من ايمان آوردن همه شما و يا اكثر شما را ميبينم و يا نميبينم ؟ لحظهها و روزها و هفتهها و ماهها و سالهاي آينده غيب است و من غيب نميدانم ) . من جز از چيزي كه به من وحي ميشود پيروي نميكنم ، و من جز بيمدهنده آشكاري نيستم .
توضيحات :
« بِدْعاً » : نوبر . نوظهور . نخستين چيزي كه پيش از آن چنين چيزي ديده نشده باشد . « بِدْعاً مِّنَ الرُّسُلِ » : نوبر و نخستين فرد پيغمبران . « مَآ أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ » : اين بخش از آيه بيانگر بشريّت پيغمبر است ، و او بندهاي از بندگان است و غيب نميداند ، و مالك نفع و ضرري براي خود و براي ديگران نميباشد جز بدان اندازه كه خدا بخواهد ( نگا : انعام / 50 ، اعراف / 188 ، هود / 31 ، نمل / 65 ) . « نَذيرٌ مُبينٌ » : ( نگا : اعراف / 184 ، حجر / 89 ، حجّ / 49 ) .
سوره أحقاف آيه 10
متن آيه :
قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن كَانَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَكَفَرْتُم بِهِ وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِّن بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى مِثْلِهِ فَآمَنَ وَاسْتَكْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
ترجمه :
بگو : به من خبر دهيد اگر اين قرآن از سوي خدا باشد و شما بدان ايمان نياوريد ، و كساني از بنياسرائيل بر همچون كتابي گواهي دهند و ايمان بياورند ، و شما تكبّر بورزيد ( و خويشتن را بزرگتر از اين بدانيد كه از آن پيروي كنيد ، آيا شما به خود ظلم نميكنيد ؟ ) . بيگمان خداوند ظالمان را ( به سوي خير و به راه سعادت ) رهنمود نميسازد . ( ظالماني كه راستاي راه حق را ميبينند و آن را در پيش نميگيرند ) .
توضيحات :
« كَانَ » : ضمير مستتر در ( كَانَ ) و ( ه ) در واژههاي ( بِهِ ) و ( مِثْلِهِ ) به قرآن برميگردد . « شَهِدَ شَاهِدٌ » : برخي گفتهاند مراد يكي از علماي برجسته يهود به نام عبدالّله بن سلام است كه بعدها در مدينه ايمان آورد و اين آيه مدني است و به فرمان رسول در اينجا قرار داده شده است . ولي اصل اين است كه مراد از ( شاهد ) يك گواه ، يا نفر نبوده بلكه مراد بيش از يكي ، يعني گروهي و جماعتي است ( نگا : شربيني ) . چرا كه مشركان مكّه ميگفتند كه اگر كتابي براي ايشان نازل شود ، از اهل كتاب راهيابتر خواهند بود ( نگا : انعام / 157 ) . « عَلي مِثْلِهِ » : در پرتو رهنمودهاي كتابي همچون قرآن كه مراد تورات است . همچون قرآن ، يعني خود قرآن . « إِن كَانَ مِنْ عِندِاللهِ وَ كَفَرْتُم بِهِ » : جواب شرط محذوف است ، مثل : أَلَيْسَ قَدْ ظَلَمْتُمْ ؟ أَلَسْتُمْ ظَالِمِينَ ؟
سوره أحقاف آيه 11
متن آيه :
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كَانَ خَيْراً مَّا سَبَقُونَا إِلَيْهِ وَإِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هَذَا إِفْكٌ قَدِيمٌ
ترجمه :
كافران ( تمسخركنان ) درباره مؤمنان ميگويند : اگر ( قرآن كه برنامه اسلام است ) چيز خوبي بود ، هرگز آنان براي رسيدن به آن از ما پيشي نميگرفتند ( و ما قبل از ايشان به اسلام ميگرويديم و به قرآن ايمان ميآورديم . چرا كه ما سران قوم بوده و از عقل برتري و خردمندي بيشتري برخورداريم ) . چون خودشان به وسيله آن هدايت و راهياب نشدهاند ، ميگويند : اين همان دروغهاي قديمي است ( و از افسانههاي كهن فراهم آمده است ) .
توضيحات :
« لِلَّذِينَ ءَامَنُوا » : در حق مؤمنين . درباره مؤمنان . حرف لام به معني ( عَنْ ) است ( نگا : آيه 7 ) . « لَوْ كَانَ خَيْراً » : اگر قرآن چيز خوبي بود . « إِذْ » : چرا كه . واژه ( إِذْ ) به معني لام تعليل است ( نگا : كهف / 16 ، زخرف / 39 ) . « إِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ » : به خاطر عدم هدايتشان به قرآن . « إِفْكٌ قَدِيمٌ » : دروغ قديمي . مرادشان افسانهاي از نوع افسانههاي پيشينيان است .
سوره أحقاف آيه 12
متن آيه :
وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَاماً وَرَحْمَةً وَهَذَا كِتَابٌ مُّصَدِّقٌ لِّسَاناً عَرَبِيّاً لِّيُنذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِينَ
ترجمه :
پيش از قرآن ، كتاب موسي ( تورات ) پيشوا و رحمت بوده ، و ( هماينك ) اين ( قرآن ) كتاب ( دين و شريعت ) است كه تصديقكننده ( تورات و ساير كتابهاي آسماني ) و به زبان عربي است تا وسيله بيم دادن ستمگران و مژده دادن نيكوكاران باشد .
توضيحات :
« مِن قَبْلِهِ » : پيش از قرآن . « إِمَاماً وَ رَحْمَةً » : پيشوا و رحمت . حال ( كِتَابٌ ) است ( نگا : هود / 17 ) . يعني وسيله اقتدا در دين و شريعت ، و مايه و سبب رحمت براي مردمان بوده است . « هذا كِتَابٌ » : اين قرآن دين و شريعت است . ( هذا ) مبتدا و ( كِتَابٌ ) خبر است . « مُصَدِّقٌ » : تصديقكننده تورات و كتابهاي آسماني پيشين . صفت كتاب است ( نگا : انعام / 92 ) . « لِسَاناً عَرَبِيّاً » : به زبان عربي . ( لِسَاناً ) حال ، و ( عَرَبِيِّاً ) صفت است ( نگا : نحل / 103 ، شعراء / 195 ) . واژه ( لِسَاناً ) ميتواند منصوب به نزع خافض باشد . « لِيُنذِرَ . . . » : محلاًّ منصوب و مفعولله است . « بُشْري » : تقديراً منصوب ، عطف بر محل ( لِيُنذِرَ ) است .
سوره أحقاف آيه 13
متن آيه :
إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
ترجمه :
كساني كه ميگويند : پروردگار ما تنها يزدان است ، سپس ( بر اين توحيد و يكتاپرستي ) ماندگار ميمانند ، نه ترسي بر آنان است و نه غمگين ميگردند .
توضيحات :
« إِنَّ الَّذِينَ . . . » : ( نگا : فصّلت / 30 ) .
سوره أحقاف آيه 14
متن آيه :
أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
ترجمه :
آنان به پاداش كارهائي كه ميكنند ، ساكنان بهشت بوده و جاودانه در آن ميمانند .
توضيحات :
« جَزَآءً » : مفعولله است ( نگا : اعراب القرآن انباري ) .
سوره أحقاف آيه 15
متن آيه :
وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَوَضَعَتْهُ كُرْهاً وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ
ترجمه :
ما به انسان دستور ميدهيم كه به پدر و مادر خود نيكي كند . چرا كه مادرش او را با رنج و مشقّت حمل ميكند ، و با رنج و مشقّت وضع ميكند ، و دوران حمل و از شير بازگرفتن او سي ماه طول ميكشد . ( آن گاه دوران سخت مراقبت و پاسخگوئي به نازها و نيازهاي كودكانه و جوانانه و مخارج ازدواج و تهيّه كار و مسكن و غيره فرا ميرسد ) تا زماني كه به كمال قدرت و رشد عقلاني ميرسد ، و به چهل سالگي پا ميگذارد . ( بدين هنگام انسان لايق و باايمان رو به آستانه آفريدگار جهان ميكند و ) ميگويد : پروردگارا ! به من توفيق عطاء فرما تا شكر نعمتي را به جاي آورم كه به من و پدر و مادرم ارزاني داشتهاي ، و كارهاي نيكوئي را انجام دهم كه ميپسندي و مايه خوشنودي تو است ، و فرزندانم را صالح گردان و صلاح و نيكوئي را در ميان دودمانم تداومبخش . من توبه ميكنم و به سوي تو برميگردم ، و من از زمره مسلمانان و تسليمشدگان فرمان يزدانم .
توضيحات :
« وَصَّيْنَا » : سفارش كرديم . در اينجا مفهوم امري دارد و معني چنين ميشود : دستور مؤكّد ميدهيم . « إِحْسَاناً » : مفعول مطلق فعل محذوفي و تقدير چنين است : وَ وَصَّيْنَا الإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ أَن يُحْسِنَ اِحْسَاناً . « حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً » : مادرش او را با ناراحتي و مشقّت حمل كرده است . اين كه قرآن در اينجا تنها از ناراحتيهاي مادر سخن به ميان آورده و سخني از پدر در ميان نيست ، بدان خاطر است كه مادر سهم بيشتري در تحمّل مشكلات فرزند دارد . واژه ( كُرْهاً ) حال ( أُمُّ ) است . « وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً » : در حالي كه حمل او و از شير بازگرفتن او روي هم سي ماه است . اين بخش با توجّه به آيه 233 سوره بقره بيانگر اين حكم است كه حدّاقلّ حمل شش ماه است و با موازين علم پزشكي هم سازگار است ( نگا : المنتخب ، نمونه ) . « فِصَال » : از شير بازگرفتن ( نگا : لقمان / 14 ) . « أَوْزِعْني » : توفيقم ده . به من الهام كن . شور و شوق آن را در من به وجود آور ( نگا : نمل / 19 ) . « أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي » : فرزندانم را شايسته و نيكو گردان ، و نيك بودن و خوب بودن را در ميان دودمانم تداوم بخش .
سوره أحقاف آيه 16
متن آيه :
أُوْلَئِكَ الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَنَتَجاوَزُ عَن سَيِّئَاتِهِمْ فِي أَصْحَابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِي كَانُوا يُوعَدُونَ
ترجمه :
آنان كسانيند كه كارهاي خوبشان را ميپذيريم و كلّيّه اعمال نيكشان را همسان نيكترين آنها ميگيريم ، و همچون ساير بهشتيان از بديها و گناهانشان درميگذريم ، اين وعده راستيني است كه پيوسته بديشان داده شده است .
توضيحات :
« نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا » : مراد اين است كه خداوند از روي لطف ، خوب و خوبتر و خوبترين اعمالشان را به حساب خوبترين كردارشان ميگيرد و پاداش ميدهد ( نگا : نور / 38 ، عنكبوت / 7 ، زمر / 35 ) . « فِي أَصْحَابِ الْجَنَّةِ » : همراه با ساير بهشتيان . حرف ( فِي ) به معني ( مَعَ ) است . « وَعْدَ » : مفعول مطلق فعل محذوفي است و تقدير چنين است : وَعَدَهُمُ اللهُ وَعْدَ الصِّدْقِ . « الصِّدْقِ » : صادق و راستين .
سوره أحقاف آيه 17
متن آيه :
وَالَّذِي قَالَ لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَّكُمَا أَتَعِدَانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتْ الْقُرُونُ مِن قَبْلِي وَهُمَا يَسْتَغِيثَانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ
ترجمه :
كسي كه به پدر و مادرش ( كه او را دعوت به ايمان و باور به آخرت ميكنند ) ميگويد : واي بر شما ! آيا به من خبر ميدهيد كه من ( زنده گردانده ميشوم و از گور ) بيرون آورده ميشوم ؟ در حالي كه پيش از من اقوام و ملّتهائي از جهان رفتهاند ( و هرگز زنده نشدهاند و به زندگي دوباره برنگشتهاند ) . آنان پيوسته خدا را به ياري ميخوانند ( و به سبب گناهان زياد و سخنان كفرآميزش ، خدايا خدايا ميكنند ، و فرزندشان را به ايمان دعوت مينمايند و ميگويند : ) واي بر تو ! وعده خدا حق است ، ايمان بياور . او ميگويد : اين سخنها چيزي جز افسانههاي پيشينيان نيست .
توضيحات :
« الَّذِي قَالَ لِوَالِدَيْهِ » : آن كسي كه به پدر و مادر خود گفت . مراد شخص معيّني نيست . بلكه مراد همه كساني است كه چنين صفاتي داشته باشند . يعني ناباور و پرخاشگر و ياوهسرا باشند . « خَلَتْ » : گذشته است . رفته است . « الْقُرُون » : قومها و ملّتها و نسلها ( نگا : يونس / 13 ، هود / 116 ، اسراء / 17 ) . « هُمَا يَسْتَغِيثَانِ اللهَ » : آنان خدا را به كمك و ياري ميطلبند . ايشان به سبب سخنان كفرآميز و گناه آلود او ، خدايا خدايا ميكنند و از خدا ميخواهند او را به پذيرش دين و ايمان رهنمود فرمايد .
سوره أحقاف آيه 18
متن آيه :
أُوْلَئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنَّهُمْ كَانُوا خَاسِرِينَ
ترجمه :
آنان كسانيند كه فرمان عذاب الهي راجع بديشان و همه ملّتهاي انسان و پري پيش از ايشان صادر شده است . واقعاً آنان زيانمندند . ( چرا كه آخرت را باختهاند ) .
توضيحات :
« حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ » : ( نگا : فصّلت / 25 ) .
سوره أحقاف آيه 19
متن آيه :
وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِّمَّا عَمِلُوا وَلِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ
ترجمه :
همه ( مؤمنان و كافران ) داراي درجاتي ( و دركاتي ) هستند بر طبق اعمالي كه انجام دادهاند ، تا بدينوسيله خداوند جزا و سزاي رفتار و كردارشان را به تمام و كمال و بي كم و كاست بدهد و هيچ گونه ستمي بديشان نشود .
توضيحات :
« لِكُلٍّ » : براي هر يك از دو گروه كافر و مؤمن . « دَرَجَاتٌ » : از باب تغليب ، مراد هم درجات بهشتيان و هم دركات دوزخيان است . « لِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ هُمْ لايُظْلَمُونَ » : حرف ( ل ) براي تعليل است . ( يُوَفِّيَهُمْ ) منصوب به ( أَنْ ) مقدّر است . جار و مجرور متعلّق به محذوفي است و تقدير چنين است : جَازَاهُمُ اللهُ بِذلِكَ لِيُوَفِّيَهُمْ . حرف ( و ) حاليّه ، و جمله ( هُمْ لا يُظْلَمُونَ ) حال مؤكّده است .
سوره أحقاف آيه 20
متن آيه :
وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُم بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَبِمَا كُنتُمْ تَفْسُقُونَ
ترجمه :
روزي ( را خاطرنشان ساز كه در آن ) كافران به آتش دوزخ نزديك گردانده ميشوند و به آن عرضه ميگردند . ( در اين وقت بديشان گفته ميشود : ) شما لذائذ و خوشيهاي خود را در زندگي دنياي خويش بردهايد و كام برگرفتهايد ( و براي امروز چيزي باقي نگذاشتهايد . لذا حالا بهرهاي از نعمتها و خوشيها نداريد ، و ) امروزه شما به سبب استكباري كه به ناحق در زمين ميكرديد ، و به علّت گناهان و تمرّدي كه ميورزيديد ، با عذاب خواركننده و ذلّتباري جزا داده ميشويد .
توضيحات :
« يُعْرَضُ » : عرضه ميگردند . « أَذْهَبْتُمْ » : بردهايد . « عَذَابَ الْهُونِ » : ( نگا : انعام / 93 ، فصّلت / 17 ) . « كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ » : تكبّر ميورزيديد . خويشتن را بالاتر از آن ميديديد كه ايمان بياوريد و دين خدا را بپذيريد .
سوره أحقاف آيه 21
متن آيه :
وَاذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَقَدْ خَلَتْ النُّذُرُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ
ترجمه :
( اي محمّد ! براي مشركان مكّه بيان كن سرگذشت هود ) برادر ( دلسوز و مهربان قوم خود ) عاد را . بدان گاه كه در سرزمين ريگستان احقاف ( واقع در جنوب جزيره عربستان و نزديكي يمن ) قوم خود را ( از عذاب خدا ) بيم داد و گفت : جز خداوند يگانه را نپرستيد ، چرا كه از عذاب روز بزرگ ، بر شما هراسناكم . پيش از او هم در گذشتههاي نزديك و دور پيغمبراني آمده بودند ( و مردمان را از عذاب استيصال دنيوي و عقاب اخروي ترسانده بودند ) .
توضيحات :
« الأحْقَافِ » : نام سرزميني است در جنوب شرقي جزيرةالعرب ، برخي از باستانشناسان ، از روي نوشتههائي كه به دست آمده است ، احقاف را در شرق عَقَبه ميدانند و با إرَم مذكور در قرآن يكي ميشمارند ( نگا : المنتخب ) . احقاف ، از لحاظ لغوي ، جمع حِقْف ، ريگزار . داراي شنهاي روان . « مِن بَيْنِ يَدَيْهِ » : مراد گذشتههاي نزديك است . يا مراد پيغمبراني است كه همعصر با او بوده و از همان چيزهائي قوم خود را بيم دادهاند كه او بيم داده است . « مِنْ خَلْفِهِ » : مراد گذشتههاي دور است . « عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ » : عذاب ريشهكنكننده و از ميان برنده دنيوي ، يا عذاب سخت و طاقتفرساي اخروي .
سوره أحقاف آيه 22
متن آيه :
قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَأْفِكَنَا عَنْ آلِهَتِنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ
ترجمه :
( قوم عاد بدو پاسخ دادند ) گفتند : آيا تو آمدهاي كه با دروغهاي خود ، ما را از خدايانمان برگرداني ؟ ! اگر از راستگوياني ، عذابي را كه ما را از وقوع آن ميترساني بر سر ما بياور .
توضيحات :
« لِتَأْفِكَنَا » : تا ما را منصرف كني و برگرداني .
سوره أحقاف آيه 23
متن آيه :
قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَأُبَلِّغُكُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ
ترجمه :
هود گفت : اين را تنها خدا ميداند و بس . من چيزي را به شما ميرسانم كه براي آن فرستاده شدهام . ( وظيفه من ابلاغ رسالت و رساندن پيام آسماني است ) وليكن ميبينم كه شما مردمان ناداني هستيد ( چرا كه وظيفه پيغمبران را نميدانيد ، و عجيبتر اين كه خواستار زود فرا رسيدن عذاب و بلاي كردگاريد ) .
توضيحات :
« الْعِلْمُ » : آگاهي . مراد آگاهي از وقوع قيامت ، يا اطّلاع از موعد عذاب استيصال دنيوي است . « تَجْهَلُونَ » : نميدانيد . يعني وظيفه انبياء را نميدانيد ، يا چون نادانيد شتاب داريد كه عذاب خدا هرچه زودتر در رسد .
سوره أحقاف آيه 24
متن آيه :
فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضاً مُّسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ مُّمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُم بِهِ رِيحٌ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٌ
ترجمه :
هنگامي كه ابري را ديدند كه در افق آسمان گسترده ميشود و به سوي سرزمينهاي ايشان رو ميآورد ( خوشحال شدند و ) گفتند : اين ابر بر ما باران را ميباراند . ( هود بديشان گفت : چنين نيست ) . بلكه اين همان چيزي است كه آن را بشتاب ميخواستيد . تندبادي است كه عذاب دردناكي به همراه آورده است !
توضيحات :
« عَارِضاً » : ابر . ابري كه در عرض آسمان ، يعني در كرانههاي افق پهن ميشود و سپس بالا ميآيد . چه بسا از نشانههاي ابرهاي بارانزا باشد . « مُسْتَقْبِلَ » : روآورنده . آينده . « أَوْدِيَة » : جمع وادي ، درهها ( نگا : رعد . 17 ) . مراد سرزمينها است ( نگا : ابراهيم / 37 ، نمل / 18 ، قصص / 30 ، توبه / 121 ) . « مُمْطِر » : بارنده .
سوره أحقاف آيه 25
متن آيه :
تُدَمِّرُ كُلَّ شَيْءٍ بِأَمْرِ رَبِّهَا فَأَصْبَحُوا لَا يُرَى إِلَّا مَسَاكِنُهُمْ كَذَلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ
ترجمه :
( تندبادي است كه ) همه چيز را به فرمان پروردگارش درهم ميكوبد و نابود ميسازد . پس ( از چندي ، تندباد ايشان را دربر گرفت و هلاك گشتند و ) به گونهاي درآمدند كه جز خانههايشان چيزي به چشم نميخورد ! ما اين سان مردمان بزهكار را سزا و كيفر ميدهيم .
توضيحات :
« تُدَمِّرُ » : درهم ميكوبد . ويران و نابود ميسازد . « أَصْبَحُوا » : گشتند و شدند .
سوره أحقاف آيه 26
متن آيه :
وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِن مَّكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعاً وَأَبْصَاراً وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُم مِّن شَيْءٍ إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون
ترجمه :
ما قوم عاد را از امكاناتي برخوردار كرده بوديم كه چنين امكاناتي را به شما ندادهايم . ما بديشان گوشها و چشمها و دلهائي داده بوديم ( كه در درك و ديد و تشخيص واقعيّتها آنان را قويتر از ديگران ميكرد ) . امّا گوشها و چشمها و دلهايشان سودي بدانان نبخشيد ، چرا كه آيات خدا را تكذيب ميكردند و ( رهنمودهاي پيغمبران را نميپذيرفتند . سرانجام همان ) چيزي ايشان را فرو گرفت كه مسخرهاش ميدانستند ( و آن عذاب خدا بود ) .
توضيحات :
« مَكَّنَّاهُمْ » : مكانت و قدرتشان داديم . از امكاناتي برخوردارشان كرديم . مراد قدرت مادي و معنوي است . از نظر ثروت و دارائي ، و از لحاظ فرهنگ و دانش ، برتر از اهل مكّه و بسياري از مردم بودند ( نگا : فجر 6 - 8 ) . « إِنْ » : حرف نافيه است و به معني ( ما ) . « إِذْ » : چرا كه . زيرا كه . « حَاقَ » : فرو گرفت ( نگا : انعام / 10 ، هود / 8 ، نحل / 34 ) .
سوره أحقاف آيه 27
متن آيه :
وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا مَا حَوْلَكُم مِّنَ الْقُرَى وَصَرَّفْنَا الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
ترجمه :
( اي اهل مكّه ! ) ما برخي از اقوامي را هلاك كردهايم كه در گرداگرد شما ميزيستهاند ، و ما آيات خود را به صورتهاي گوناگون ( براي آنان ) بيان ميداشتهايم تا ( از كفر و فسق و فجور ) برگردند ( و آنان نميپذيرفته و سركشي ميكردهاند ) .
توضيحات :
« مَا حَوْلَكُم مِّنَ الْقُري » : از قبيل ، عاد در احقاف در قسمت جنوبي جزيرةالعرب ، قوم ثمود در حجر واقع در شمال جزيره ، قوم سبأ در يمن ، قوم شعيب در مدين كه بر سر راه شام است ، و قوم لوط در نواحي شام . « صَرَّفْنَا » : به گونههاي مختلف و شيوههاي گوناگون بيان داشتهايم .
سوره أحقاف آيه 28
متن آيه :
فَلَوْلَا نَصَرَهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ قُرْبَاناً آلِهَةً بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ وَذَلِكَ إِفْكُهُمْ وَمَا كَانُوا يَفْتَرُونَ
ترجمه :
پس چرا آن معبودهائي كه سواي الله براي نزديكي به الله ، به خدائي گرفته بودند ، ( در اين لحظات سخت و حسّاس ) ياريشان نكردند ؟ ! ( نه تنها آنان را ياري ندادند ) بلكه از ايشان گم و گور شدند ! اين ( چيزي كه بر سرشان آمد نتيجه ) دروغ و افتراي ايشان بود .
توضيحات :
« فَلَوْ لا » : پس چرا ؟ از چه روي ؟ « قُرْبَاناً » : براي تقرّب و نزديكي به خدا . مفعولله ، يا حال است . « ءَالِهَةً » : مفعول دوم ( إِتَّخَذُوا ) است و مفعول اوّل آن محذوف است كه ( ءَالِهَةً ) است . يعني إِتَّخَذُوا ءَالِهَتَهُمْ . . . ءَالِهَةً .
سوره أحقاف آيه 29
متن آيه :
وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَراً مِّنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِم مُّنذِرِينَ
ترجمه :
( اي پيغمبر ! خاطرنشان ساز ) زماني را كه گروهي از جنّيان را به سوي تو روانه كرديم تا قرآن را بشنوند . هنگامي كه حاضر آمدند ، به يكديگر گفتند : خاموش باشيد و گوش فرا دهيد . هنگامي كه ( تلاوت قرآن ) به پايان آمد ، به عنوان مبلّغان و دعوتكنندگان ( همجنسان خود ، به آئين آسماني ) به سوي قوم خود برگشتند .
توضيحات :
« صَرَفْنَا » : متوجّه ساختيم . « نَفَراً » : جماعت . گروه . تعدادي ميان سه تا چهل كس ( نگا : المصحف الميسّر ) . « أَنصِتُوا » : از مصدر ( إنصَات ) يعني خاموش بودن براي گوش فرا دادن ( نگا : اعراف / 204 ) . « حَضَرُوهُ » : در خدمتش حاضر آمدند . ضمير ( ه ) به قرآن و يا پيغمبر برميگردد . « مُنذِرينَ » : بيمدهندگان . يعني اين گروه با شنيدن قرآن مسلمان شدند و براي تبليغ اسلام و اشاعه خبر دين جديد به سوي همنوعان خود برگشتند و داعيان اليالله شدند .
سوره أحقاف آيه 30
متن آيه :
قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَاباً أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُّسْتَقِيمٍ
ترجمه :
اينان گفتند : اي قوم ما ! ما به كتابي گوش فرا داديم كه بعد از موسي فرستاده شده است و كتابهاي پيش از خود را تصديق ميكند ( و هماهنگ با كتابهاي آسماني پيشين است ) ، و به سوي حق رهنمود ميكند و به راه راست راه مينمايد .
توضيحات :
« أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسي » : اين كه ميبينيم سخني از كتاب عيسي يعني انجيل در ميان نيست ، بدان خاطر است كه تورات كتاب اصلي و متّفق عليه يهوديان و مسيحيان است و انجيل تابع تورات است و حتّي مسيحيان احكام شرائع خود را از آن گرفته و ميگيرند . بعضي هم گفتهاند ، اين گروه از جنّيان از بعثت عيسي و نزول انجيل آگاه نبودهاند .
سوره أحقاف آيه 31
متن آيه :
يَا قَوْمَنَا أَجِيبُوا دَاعِيَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُجِرْكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ
ترجمه :
اي قوم ما ! سخنان فراخواننده الهي را بپذيريد ، و به او ايمان بياوريد ، تا خدا گناهانتان را بيامرزد و شما را در پناه خويش ( محفوظ و مصون از عذاب سخت آخرت ) دارد .
توضيحات :
« أَجِيبُوا » : پاسخ مثبت دهيد . « دَاعِيَ اللهِ » : مراد از داعي الهي ، پيغمبر اسلام است . « يَغْفِرْ » : فاعل اين فعل ، خدا است ( نگا : آلعمران . 31 و 135 ) . « مِن ذُنُوبِكُمْ » : حرف ( مِنْ ) زائد است و براي تأكيد ميباشد .
سوره أحقاف آيه 32
متن آيه :
وَمَن لَّا يُجِبْ دَاعِيَ اللَّهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ وَلَيْسَ لَهُ مِن دُونِهِ أَولِيَاء أُوْلَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ
ترجمه :
هر كس هم سخنان فراخواننده الهي را نپذيرد ، نميتواند خداي را از دستيابي به خود در زمين ناتوان كند ( و خويشتن را از چنگال عذاب الهي پناه دهد ، و از دست انتقام او بگريزد ) ، و براي او جز خدا هيچ وليها و ياورهائي نيست . چنين كساني در گمراهي آشكاري هستند .
توضيحات :
« لَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِيالأرْضِ » : ( نگا : هود / 20 ، نور / 57 ، عنكبوت / 22 ) .
سوره أحقاف آيه 33
متن آيه :
أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتَى بَلَى إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
ترجمه :
آيا نميدانند خدائي كه آسمانها و زمين را آفريده است و در آفرينش آنها خسته و درمانده نشده است ، ميتواند مردگان را زنده كند ؟ ! آري ، او بر هر كاري توانا است .
توضيحات :
« لَمْ يَعْيَ » : درمانده نشده است . از ماده ( عيي ) .
سوره أحقاف آيه 34
متن آيه :
وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ
ترجمه :
روزي كافران را به كنار دوزخ ميبرند و ايشان را بر آن عرضه ميكنند ( و بديشان گفته ميشود : ) آيا اين حقيقت ندارد ؟ ! ميگويند : بلي ، سوگند به پروردگارمان . خدا بديشان ميگويد : پس به سبب كفر و ناباوريتان عذاب را بچشيد .
توضيحات :
« يُعْرَضُ » : ( نگا : غافر / 46 ، احقاف / 20 ) .
سوره أحقاف آيه 35
متن آيه :
فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مَا يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِّن نَّهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ
ترجمه :
پس ( در برابر اذيّت و آزار كافران ) شكيبائي كن ، آن گونه كه پيغمبران أُولُواالعزم ( در سختيها ) شكيبائي كردهاند ، و براي ( عذاب ) آنان شتاب مكن . روزي كه ايشان چيزي را مشاهده ميكنند كه بديشان وعده داده ميشد ، انگار كه آنان مدّتي از يك روز در دنيا ماندهاند ( و زندگي كردهاند . اين قران ) ابلاغ است و بسنده است . مگر جز مردمان گناهكار و سركش از اطاعت خدا ، هلاك ميگردند ؟ !
توضيحات :
« اِصْبِرْ » : شكيبائي كن . مراد از صبر مطلوب در اينجا علاوه از تحمّل رنجها و دردها ، مهلت و فرصت دادن به مردمان و انتظار كشيدن است . يعني ايشان را نفرين نكردن و درخواست عذاب استيصال ننمودن و با عجله مرگ و نابوديشان را خواستار نشدن . « اَلْعَزْم » : اراده محكم و استوار . تصميم . ثابت و پايدار . « أُوْلُواْ الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ » : پيغمبراني كه داراي اراده استوار و ثبات و پايداري بودهاند . حرف ( مِنْ ) تبعيضيّه است ، و اشاره به گروه خاصّي از پيغمبران بزرگ است كه صاحب شريعت جديد و آئين تازه بودهاند و با گرفتاريها و مشكلات بيشتري روبرو شدهاند . برخي آنان را پنج نفر ميدانند كه عبارتند از : نوح ، ابراهيم ، موسي ، عيسي ، محمّد : بعضي تعداد آنان را بيشتر دانستهاند . بعضي هم ( مِنْ ) را بيانيّه به حساب آورده و همه پيغمبران را أُولُواالعزم بشمار آوردهاند . « لَمْ يَلْبَثُوا . . . » : ( نگا : روم / 55 ، يونس / 45 ) . « بَلاغٌ » : ابلاغ . تبليغ . بسنده . خبر مبتداي محذوف است : هذَا الْقُرْءَانُ بَلاغٌ . اين قران تبليغ آسماني و بسنده براي زندگي مردمان است . اين قرآن آخرين ابلاغ و اخطار است ! بپائيد به سوي خدا برگرديد و بيائيد .
بازگشت به لیست سورهها