تفسير نور:
سوره نور آيه 1
متن آيه :
سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ
ترجمه :
( اين ) سوره مهمّي است كه ما آن را وحي كردهايم و ( احكام ) آن را واجب نمودهايم و آيههاي واضحي ( و دلائل روشني كه دالّ بر قدرت و يگانگي يزدان ، و آسماني بودن قرآنند ) در آن فرو فرستادهايم ، تا اين كه پند گيريد .
توضيحات :
« سُورَةٌ » : ( نگا : بقره / 23 ) . خبر مبتداي محذوف است و تنوين آن براي تفخيم است . « فَرَضْنَا » : احكام آن را قاطعانه واجب كردهايم . « ءَايَاتٍ بَيِّنَاتٍ » : دلائل واضح و روشن . آيههاي روشن . « لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ » : تا اين كه از آنها پند گيريد و آنها را يادآور شويد و بدانها عمل كنيد .
سوره نور آيه 2
متن آيه :
الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ
ترجمه :
( از جمله احكام سوره ، يكي اين است كه ) هر يك از زن و مرد زناكار ( مؤمن ، بالغ ، حرّ ، و ازدواج ناكرده ) را صد تازيانه بزنيد و در ( اجرا قوانين ) دين خدا رأفت ( و رحمت كاذب ) نسبت بديشان نداشته باشيد ، اگر به روز قيامت ايمان داريد ، و بايد گروهي از مؤمنان بر ( اجرا حكم ناظر ، و به هنگام زدن تازيانهها و ) شكنجه ايشان حاضر باشند .
توضيحات :
« الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي » : مراد دختر زناكار و پسر زناكار است . چرا كه زن زناكار و مرد زناكار برابر سنّت رسول ، رجم و سنگسار ميگردند . « إِجْلِدُوا » : تازيانه بزنيد . مراد زدن به وسيله چيزي است كه جِلد ، يعني پوست بدن را درد و الم برساند ، بدون اين كه باعث شكستگي استخوان و يا پاره شدن گوشت بدن گردد . تازيانه هم بايد به همه اندامهاي لخت بدن بجز رأس و وجه و فرج زده شود . « لا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ » : مراد اين است كه حدود خدا را به سبب مقام مردمان ، شفاعت و ميانجيگري ديگران ، لومه اين و آن ، وسوسه شيطان ، و غيره تعطيل و رها نسازيد و از آن هم نكاهيد . « طائِفَةٌ » : دسته . گروه . بعضي چهار نفر و بالاتر ، و برخي ده نفر و بيشتر دانستهاند . يادآوري 1 : زنا به وسيله يكي از اين سه چيز ثابت ميشود : الف ) اقرار به زنا . ب ) آبستن شدن زن بيشوهر . ج ) شهادت چهار نفر كه گواهي دهند كه بدون هيچ گونه شكّ و شبههاي ، زناكاران را در حال عمل جماع ديدهاند و آلات تناسلي آنان را داخل يكديگر مشاهده نمودهاند ( نگا : تفسيرالمراغي ) . يادآوري 2 : آيه مورد بحث ، حكم آيههاي 15 و 16 سوره نساء را در صد تازيانه محدود و معيّن كرده است . يادآوري 3 : عبارت : « أَلشَّيْخُ وَ الشَّيْخَة إِذا زَنَيَا فَاجْلِدُوهُما ألْبَتَّةَ ، نَكالاً مِنَ اللهِ وَ اللهُ عَزِيزٌ حَكيمٌ » ! كه برخي آن را آيه رجم نام داده و جزو قرآن منسوخالتلاوه بشمار آوردهاند ، نه از زمره آيات الهي و نه از جمله احاديث نبوي است ( نگا ، تفسير عبدالكريم خطيب ، جلد 17 و 18 ، صفحات 1212 - 1217 ) . يادآوري 4 : مسأله تغريب ، يعني تبعيد يك ساله زناكار هم كه در بحث زنا مطرح است ، بعضي آن را حديثي منسوخ ، و برخي آن را سخني نادرست بشمار آوردهاند ، گروهي هم آن را افزون بر صد تازيانه به صلاح ديد حاكم يا قاضي واگذار كردهاند .
سوره نور آيه 3
متن آيه :
الزَّانِي لَا يَنكِحُ إلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ
ترجمه :
مرد زناكار ( پيش از دست كشيدن از كار پلشت زنا ، و توبهكردن از آلوده داماني ) حق ندارد جز با زن زناكار ( فاحشهاي كه از عمل زشت فاحشهگري دست نكشيده و از آلوده داماني توبه نكرده باشد ) و يا با زن مشرك ( و كافري كه هنوز بر شرك و كفر ماندگار باشد ) ازدواج كند ، همان گونه هم زن زناكار ( پيش از دست كشيدن از كار پلشت زنا و توبه از آلوده داماني ) حق ندارد جز با مرد زناپيشه ( ماندگار بر زناكاري و توبه ناكرده از آلوده داماني ) و يا با مرد مشرك ( و كافري كه هنوز شرك و كفر را رها نكرده باشد ) ازدواج كند . چرا كه چنين ( ازدواجي ) بر مؤمنان حرام شده است .
توضيحات :
« لا يَنكِحُ » : ازدواج نميكند . نبايد ازدواج بكند . برخي نكاح را در اينجا مجاز از وطأ و جماع دانستهاند . « حُرِّمَ » : تحريم شده است . بعضي تحريم را در اينجا ناسزاوار و ناشايست معني كردهاند . « ذلِكَ » : نكاح زناكاران . زنا . يادآوري : آيه فوق در حقيقت داراي دو معنياست كه چكيده آنها عبارت استاز : الف ) مرد زناكار جز با زن زناكار و يا مشرك ، و زن زناكار جز با مرد زناكار و يا مشرك ازدواج نميكند . چنين ازدواجي براي مؤمنان حرام است . ب ) مرد زناكار جز با زن زناكار يا مشرك ، و زن زناكار جز با مرد زناكار يا مشرك زنا نميكند ، و زنا بر مؤمنان حرام شده است ( و هرگز به چنين كار زشت و پستي دست نمييازند ) . ضمناً بايد توجّه داشت كه عطف ( مشركان ) بر ( زانيان ) در واقع براي بيان اهمّيّت مطالب است . يعني گناه ( زنا ) همطراز گناه ( شرك ) است . چرا كه برابر برخي از روايات ، شخص زناكار در لحظاتي كه مرتكب اين عمل ميشود ، مؤمن نميباشد !
سوره نور آيه 4
متن آيه :
وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَداً وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
ترجمه :
كساني كه به زنان پاكدامن نسبت زنا ميدهند ، سپس چهار گواه ( بر ادّعاي خود ، حاضر ) نميآورند ، بديشان هشتاد تازيانه بزنيد ، و هرگز گواهي دادن آنان را ( در طول عمر بر هيچ كاري ) نپذيريد ، و چنين كساني فاسق ( و متمرّد از فرمان خدا ) هستند .
توضيحات :
« الْمُحْصَناتِ » : زنان پاكدامن . تهمتزدن به هر كسي - اعم از مردان و زنان پاكدامن يا عادي - داراي همين حكم است . ليكن به خاطر اهمّيّت بيشتر تنها ( المحصَناتِ ) ذكر شده است .
سوره نور آيه 5
متن آيه :
إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
ترجمه :
مگر كساني كه ( قبل از حدّ ) توبه كنند ، ( و پشيماني خود را اظهار نمايند و ديگر تهمت نزنند ، كه خداوند از ايشان صرف نظر ميفرمايد ) ، چرا كه خداوند آمرزگار و مهربان است .
توضيحات :
« إِلاّ الَّذِينَ . . . » : بعضي اين استثناء را مربوط به جميع كلام ، و بعضي آن را به دو جمله « لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَداً » و « أُولئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ » ميدانند ، و بسياري آن را تنها به جمله اخير ، يعني « أُولئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ » باز ميگردانند . نتيجهاش اين است كه به وسيله توبه ، هم حدّ از آنان ساقط و هم شهادت آنان در آينده مقبول است ، و هم حكم فسق در تمام زمينهها و احكام اسلامي از ايشان دور و مطرود است ( نگا : زادالّمسير ) . بعضي با توجّه به لفظ ( أَبَداً ) حدّ و فسق را در پرتو توبه ساقط ميدانند ، ولي شهادت را مردود ميشمارند .
سوره نور آيه 6
متن آيه :
وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُن لَّهُمْ شُهَدَاء إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ
ترجمه :
كساني كه همسران خود را متّهم ( به عمل منافي عفّت ) ميكنند ، و جز خودشان گواهاني ندارند ( كه بر صدق اتّهامشان گواهي دهند ، از آنان خواسته ميشود كه براي اين كه هشتاد تازيانه نخورند و عقوبت نبينند ) هر يك از ايشان بايد چهار مرتبه خداي را به شهادت بطلبد كه ( در اين نسبت زنا كه به همسرم دادم ) راستگو هستم .
توضيحات :
« أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللهِ » : چهار بار به خدا سوگند ميخورد و خدا را به گواهي ميگيرد .
سوره نور آيه 7
متن آيه :
وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِن كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ وَيَدْرَأُ
ترجمه :
در پنجمين مرتبه ( بايد بگويد : ) نفرين خدا بر او باد اگر دروغگو باشد !
توضيحات :
« لَعْنَتَ اللهِ » : نفرين خدا . مراد طرد از رحمت خدا و مستحقّ خشم خدا بودن است ، نَعُوذُ بِاللهِ ! اگر زن سخن شوهر خود را پذيرفت رجم ميگردد . در غير اين صورت او به دفاع از خود به طريق مذكور در آيات 8 و 9 زبان به سخن ميگشايد .
سوره نور آيه 8
متن آيه :
عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ
ترجمه :
اگر زن چهار بار خدا را به شهادت بطلبد ( و سوگند بخورد ) كه شوهرش ( در اتّهامي كه بدو ميزند ) دروغگو است ( چنين شهادتي ) عذاب ( رجم ) را از او دفع مينمايد .
توضيحات :
« يَدْرَأُ » : دفع ميكند . برطرف ميكند . در رسمالخطّ قرآني الف زائدي در آخر دارد . « أَن تَشْهَدَ . . . » : حرف ( أَنْ ) وصله آن ، در موضع رفع است و فاعل فعل ( يَدْرَأُ ) است . تقدير چنين است : يَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذابَ شَهَادَتُهَا . « الْعَذابَ » : مراد رجم است .
سوره نور آيه 9
متن آيه :
وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِن كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ
ترجمه :
و در مرتبه پنجم ( بايد بگويد كه : ) نفرين خدا بر او باد اگر شوهرش راست بگويد ! ( در اين كه من مرتكب زنا شده باشم ) .
توضيحات :
« الْخَامِسَةَ » : عطف بر ( أَرْبَعُ ) است . « أَنَّ غَضَبَ » : حرف جرّي مقدّر است و تقدير چنيناست : بِأَنَّ غَضَبَ . يادآوري : آيات 6 تا 9 برنامه قاعده « لِعَان » در فقه اسلامي است ، و چهار حكم قطعي براي اين نوع شوهر و همسر در پي خواهد داشت : الف ) شوهر و همسر بدون هيچ گونه مراسم طلاق ، فوراً از هم جدا ميگردند و مهريّه به زن داده ميشود . ب ) براي هميشه بر يكديگر حرام و حق ازدواج مجدّد را نخواهند داشت . ج ) حد قذف از مرد و زن برداشته ميشود . با اين توضيح كه اگر مرد از اجراي برنامه لعان سر باز زند تازيانه ميخورد ، و اگر زن خودداري كند ، رجم ميشود . د ) اگر زن در اين ماجرا آبستن و فرزندي بزايد ، متعلّق به شوهر نخواهد بود و بلكه منتسب به همسر ميگردد ( نگا : تفسير عبدالكريم خطيب ، تفسير نمونه ) .
سوره نور آيه 10
متن آيه :
وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ
ترجمه :
اگر بزرگواري و مرحمت خدا شامل حال شما نميشد ، و او بس توبهپذير ( از بندگان خود ) و حكيم ( در افعال خويش ) نبود ( دچار رنج زياد ميشديد ، و با احكام و حدود الهي آشنا نميگشتيد ) .
توضيحات :
« لَوْلا . . . » : جواب ( لَوْلا ) محذوف و چه بسا تقدير چنين باشد : وَ لَوْ لا فَضْلُ اللهِ عَلَيْكُمْ ، وَ رَحْمَتُهُ بِكُمْ ، وَ أَنَّهُ تَوَّابٌ حَكيمٌ ، لَوْ لا هذا لَعَنِتُّمْ وَ لَمَا عَرَفْتُمْ هذِهِ الْحُدُودَ ، وَ تِلْكَ الأحْكامَ الَّتي بَيَّنَهَا اللهُ لَكُمْ ، و . . .
سوره نور آيه 11
متن آيه :
إِنَّ الَّذِينَ جَاؤُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِّنكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرّاً لَّكُم بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُم مَّا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ
ترجمه :
كساني كه اين تهمت بزرگ را ( درباره عائشه ، امّالمؤمنين ) پرداخته و سرهم كردهاند ، گروهي از خود شما هستند ، امّا گمان مبريد كه اين حادثه برايتان بد است ، بلكه اين مسأله برايتان خوب است ( و خير شما در آن است . چرا كه : منافقان كوردل از مؤمنان مخلص جدا ، و كرامت بيگناهان را پيدا ، و عظمت رنجديدگان را هويدا ميكند ، برخي از مسلمانان سادهلوح را به خود ميآورد . آناني كه دست به چنين گناهي زدهاند ، هر يك به اندازه شركت در اين اتّهام ، سهم خود را از مسؤوليّت و مجازات آن خواهد داشت و ) هر كدام از آنان به گناه كاري كه كرده است گرفتار ميآيد ، و كسي كه ( سردسته آنان در اين توطئه بوده و ) بخش عظيمي از آن را به عهده داشته است ، عذاب بزرگ و مجازات سنگيني دارد .
توضيحات :
« الإِفْكِ » : تهمت بزرگ . دروغ شاخدار ( فرقان / 4 ) . اشاره به تهمت عظيمي است كه منافقان به امّالمؤمنين عائشه صديقه ، همسر پاك رسول خدا زدند ، و نسبت زنا با يكي از اصحاب جليلالقدر به نام « صفوان بن معطّل » بدو دادند ! چكيده داستان بدين قرار است كه : در هر غزوهاي رسول خدا زني را به قيد قرعه از ميان امهاتالمؤمنين با خود ميبرد . در غزوه بنيمصطلق قرعه به نام عائشه افتاد . در برگشت از غزوه ، شب هنگام در مكاني ، مختصر استراحتي كردند . عائشه صديقه از كجاوه بيرون ميآيد و براي قضاي حاجت از لشكرگاه دور ميشود . وقتي كه به كجاوه برميگردد متوجّه ميشود گردنبند او پاره شده است . به دنبال آن به محلّ قضاي حاجت برميگردد و براي يافتن گردنبند مدّتي معطّل ميشود . بعد از برگشت ميبيند لشكريان حركت كردهاند . به اميد اين كه طولي نميكشد مسؤولان كجاوه متوجّه نبودن او در كجاوه ميشوند ، در جاي خود به انتظار مينشيند ، ولي تا صبح خبري از كسي نميشود . عادت هم بر اين بوده است كه كسي از لشكريان موظّف بوده كه در منزلگاه اتراق شبانه بماند و بعد از روشن شدن هوا ، آنجا را نگاه كند و اسباب و اثاثيّه بجا مانده را جمع و به صاحبانش مستردّ دارد . عهدهدار اين وظيفه اين بار صحابي مذكور بوده است . سحرگاهان متوجّه يك سياهي در منزلگاه ميشود . وقتي كه نزديك ميگردد ، چشمش به امّ المؤمنين ميافتد . إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إلَيْهِ راجِعُونَ گويان شتر خود را ميخواباند و مادر مؤمنان و عزيزه پيغمبر اسلام بر شتر سوار ميگردد ، و خويشتن را در راه به رسول خدا و اصحاب ميرسانند . اين منظره سبب ميشود كه گروهي به شايعهپردازي مشغول شوند . اين شايعه توسّط سردسته منافقان « عبدالّله بن ابي بن سلول » در شهر مدينه ميپيچد . اين وضع همچنان ادامه پيدا ميكند و پس از يك ماه و اندي آيات برائت نازل ميگردد و به هر يك از تهمتزنندگان حد قذف ، يعني هشتاد تازيانه زده ميشود . « عُصْبَةٌ » : گروه . دسته ( نگا : يوسف / 8 و 14 ) « الَّذِي تَوَلّي » : كسيكه رهبري كرد . كسي كه انجام داد . مرادعبدالّله پسر ابيّ پسر سلول است . « كِبْرَهُ » : بيشتر آن را .
سوره نور آيه 12
متن آيه :
لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَيْراً وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُّبِينٌ
ترجمه :
چرا هنگامي كه اين تهمت را ميشنيديد ، نميبايست مردان و زنان مؤمن نسبت به خود گمان نيك بودن ( و پاكدامني و پاكي ) را نينديشند و نگويند : اين تهمت بزرگ آشكار و روشني است ؟
توضيحات :
« بِأَنفُسِهِمْ » : نسبت به خود . اين تعبير اشاره به اين است كه مؤمنان همه اعضاء يك پيكرند و همگان به منزله نفس واحدند كه اگر اتّهامي متوجّه يكي از آنها بشود ، انگار متوجّه همه شده است ( نگا : حجرات / 11 ) .
سوره نور آيه 13
متن آيه :
لَوْلَا جَاؤُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاء فَأُوْلَئِكَ عِندَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ
ترجمه :
چرا نميبايست آنان ( موظّف شوند ) چهار شاهد را حاضر بياورند تا بر سخن ايشان گواهي دهند ؟ اگر چنين گواهاني را حاضر نميآوردند ، آنان برابر حكم خدا دروغگو ( و مستحقّ تازيانه خوردن ) بودند .
توضيحات :
« عِندَاللهِ » : در پيش خدا . برابر قانون و حكم خدا . « لَوْلا » : در اين آيه و آيه بالاتر مفيد ترغيب و تشويق به انجام كار مابعد خود است كه در آيه پيشين : « ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنفُسِهِمْ خَيْراً » و در اين آيه « جَآءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَآءَ » : ميباشد .
سوره نور آيه 14
متن آيه :
وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِي مَا أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ
ترجمه :
اگر تفضّل و مرحمت خدا در دنيا ( با عدم تعجيل عقوبت ) و در آخرت ( با مغفرت ) شامل حال شما نميشد ، هر آينه به سبب خوض و فرو رفتنتان در كار تهمت ، عذاب سخت و بزرگي گريبانگيرتان ميگرديد .
توضيحات :
« أَفَضْتُمْ فِيهِ » : در آن خوض كرديد و غوطهور شديد . بدان پرداختيد و در آن فرو رفتيد ( نگا : يونس / 61 ) . از مصدر افاضه و از ماده ( فيض ) .
سوره نور آيه 15
متن آيه :
إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُم مَّا لَيْسَ لَكُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمٌ
ترجمه :
( عذاب گريبانگيرتان ميشد ) در آن زماني كه به استقبال اين شايعه ميرفتيد و آن را از زبان يكديگر ميقاپيديد ، و با دهان چيزي پخش ميكرديد كه علم و اطّلاعي از آن نداشتيد ، و گمان ميبرديد اين ، مسأله ساده و كوچكي است ، در حالي كه در پيش خدا بزرگ بوده ( و مجازات سختي به دنبال دارد ) .
توضيحات :
« إذْ » : ظرف ( لَمَسَّكُمْ ) است . « تَلَقَّوْنَهُ » : آن را دريافت ميكرديد و پذيرهاش ميرفتيد . تائي از اوّل فعل حذف شده است . « تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ » : با زبانتان به پخش شايعه و روايت آن براي مردم ميپرداختيد . « هَيِّناً » : ساده و ناچيز . يعني انتظار عذاب و مجازات در برابر آن را نداشتيد ، و يا عذاب و عقاب آن را كم و ناچيز ميدانستيد . يعني : در پذيرش شايعه مطالبه دليل نميكرديد ، و در پخش شايعه تكيه بر دليل نداشتيد ، و آن را سرسري ميگرفتيد .
سوره نور آيه 16
متن آيه :
وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا يَكُونُ لَنَا أَن نَّتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ
ترجمه :
چرا نميبايستي وقتي كه آن را ميشنيديد ، ميگفتيد : ما را نسزد كه زبان بدين تهمت بگشائيم ، سبحانالله ! اين بهتان بزرگي است !
توضيحات :
« مَا يَكُونُ لَنَا » : ما را نسزد . شايسته ما نيست . سخني است گندهتر از دهان ما . « سُبْحَانَكَ » : سخني است بس غريب و نامعقول ! عربها وقتي كه چيزي را ببينند يا بشنوند و از آن تعجّب كنند ، جملاتي همچون : سُبْحَانَاللهِ . لآ إِلهَ إِلاّ اللهُ . بر زبان ميرانند . « بُهْتانٌ » : باطل و دروغي كه شنونده را مبهوت و مدهوش كند ( نگا : نساء / 112 و 156 ) .
سوره نور آيه 17
متن آيه :
يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَن تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ
ترجمه :
خداوند نصيحتتان ميكند ، اين كه اگر مؤمنيد ، نكند هرگز چنين كاري را تكرار كنيد ( و خويشتن را آلوده چنين معصيتي سازيد . چرا كه ايمان راستين با تهمت دروغين سر سازگاري ندارد ) .
توضيحات :
« يَعِظُكُمْ » : پندتان ميدهد . شما را باز ميدارد . « أَن تَعُودُوا » : از اين كه برگرديد و ديگربار به تكرار گناه دست يازيد . در اصل چنين است : كَراهَةَ أَن تَعُودُوا . فِي أَن تَعُودُوا . « أَبَداً » : مراد اين است كه مادامالعمر . تا زندهايد .
سوره نور آيه 18
متن آيه :
وَيُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
ترجمه :
خداوند آيات ( احكام واضح و روشن خود ) را براي شما بيان ميدارد ، و خدا بس آگاه ( است و از نيازهاي شما و عوامل بدي و خوبي زندگيتان باخبر است ) و حكيم است ( و به مقتضاي حكمتش احكام و قوانين را برايتان وضع ميكند ) .
توضيحات :
. . .
سوره نور آيه 19
متن آيه :
إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
ترجمه :
بيگمان كساني كه دوست ميدارند گناهان بزرگي ( همچون زنا ) در ميان مؤمنان پخش گردد ، ايشان در دنيا و آخرت ، شكنجه و عذاب دردناكي دارند . خداوند ميداند ( عواقب شوم و آثار مرگبار اشاعه فحشاء را ) و شما نميدانيد ( ابعاد مختلف پخش گناهان و پلشتيها را ) .
توضيحات :
« الْفَاحِشَةُ » : ( نگا : نساء / 15 ، انعام / 151 ) .
سوره نور آيه 20
متن آيه :
وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّه رَؤُوفٌ رَحِيمٌ
ترجمه :
اگر فضل و رحمت الهي شامل حال شما نميشد ، و اگر خداوند ( نسبت به شما ) مهر و محبّت نميداشت ، ( آن چنان مجازات بزرگ و كمرشكني در برابر تهمت زنا به امّالمؤمنين برايتان در دنيا تعيين ميكرد كه زندگيتان را تباه ميكرد ) .
توضيحات :
« لَوْ لا . . . » : جواب ( لَوْ لا ) محذوف است و تقدير چنين است : لَعَاقَبَكُمْ فِيمَا قُلْتُمْ لِعَائِشَةَ . لَعَجَّلَ عُقُوبَتَكُمْ فِيالدُّنْيَا بِالْمَعْصِيَةِ . لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذابٌ عَظِيمٌ . « وَإِنَّ اللهَ رَؤُوفٌ رَّحيمٌ » : عطف بر جمله ( فَضْلُ اللهِ . . . ) است .
سوره نور آيه 21
متن آيه :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَداً وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
ترجمه :
اي مؤمنان ! گام به گام شيطان ، راه نرويد و به دنبال او راه نيفتيد ، چون هركس گام به گام شيطان راه برود و دنبال او راه بيفتد ( مرتكب پلشتيها و زشتيها ميگردد ) . چرا كه شيطان تنها به زشتيها و پلشتيها ( فرا ميخواند و ) فرمان ميراند . اگر تفضّل و مرحمت الهي شامل شما نميشد هرگز فردي از شما ( از كثافت گناه ، با آب توبه ) پاك نميگرديد ، ولي خداوند هر كه را بخواهد ( از كثافات سيّئات ، با توفيق در حسنات ، و با پذيرش توبه از او ) پاك ميگرداند ، و خدا شنواي ( هر سخني ، و ) آگاه ( از هر عملي ) است .
توضيحات :
« خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ » : ( نگا : بقره / 168 و 208 ، انعام / 142 ) . « مَن يَتَّبِعْ . . . » : جواب شرط محذوف است و تقدير چنين است : مَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ يُوقِعْهُ فِي السَّعيرِ ( نگا : حجّ / 4 ) يا : مَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِرْتَكَبَ الْفَحْشَآءَ وَالْمُنكَرَ . « الْفَحْشَآءِ » : گناهان كبيره . پلشتيها ( نگا : بقره / 169 و 268 ، نحل / 90 ) . « الْمُنكَرِ » : معاصي قبيحه . زشتيها ( نگا : آلعمران / 104 ، مائده / 79 ) . « ما زكي » : از كثافات گناه پاك نميشد . « مِنْ أحَدٍ » : حرف ( مِنْ ) زائد بوده و واژه ( أَحَدٍ ) فاعل است .
سوره نور آيه 22
متن آيه :
وَلَا يَأْتَلِ أُوْلُوا الْفَضْلِ مِنكُمْ وَالسَّعَةِ أَن يُؤْتُوا أُوْلِي الْقُرْبَى وَالْمَسَاكِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
ترجمه :
كساني كه از شما اهل فضيلت و فراخي نعمتند ، نبايد سوگند بخورند اين كه بذل و بخشش خود را از نزديكان و مستمندان و مهاجران در راه خدا باز ميگيرند ( به علّت اين كه در ماجراي افك دست داشته و بدان دامن زدهاند ) . بايد عفو كنند و گذشت نمايند . مگر دوست نميداريد كه خداوند شما را بيامرزاد ؟ ( همان گونه كه دوست داريد خدا از لغزشهايتان چشمپوشي فرمايد ، شما نيز اشتباهات ديگران را ناديده بگيريد و به اين گونه كارهاي خير ادامه دهيد ) ، و خدا آمرزگار و مهربان است ( پس خويشتن را متأدّب و متّصف به آداب و اوصاف آفريدگارتان سازيد ) .
توضيحات :
« لا يَأْتَلِ » : سوگند نخورد ( نگا : بقره / 226 ) قصور و كوتاهي نكند ( نگا : آلعمران / 118 ) . در صورتي كه به معني قسم باشد ، بايد حرف ( لا ) پيش از ( يُؤْتُوا ) حذف و تقدير چنين ميشود : وَ لا يَأْتَلِ . أَن يُؤْتُوا . اگر هم نهي از كوتاهي و ترك احسان باشد ، حرف ( في ) محذوف و تقدير چنين است : لا يُقَصِّرُوا فِي أَن يُؤْتُوا . « أُولُوا الْفَضْلِ » : صاحبان فضل و برتري . كساني كه از افزايش تقوا و صلاحيّت برخوردارند . « السَّعَة » : فراخي مال و ثروت . فزوني دارائي . « أَن يُؤْتُوا » : اين كه نبخشند . در اين كه ببخشند . « لِيَصْفَحُوا » : بايد گذشت و چشمپوشي كنند ( نگا : بقره / 109 ) .
سوره نور آيه 23
متن آيه :
إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ
ترجمه :
كساني كه زنان پاكدامن بيخبر ( از هرگونه آلودگي و ) ايماندار را به زنا متّهم ميسازند ، در دنيا و آخرت از رحمت خدا دور و عذاب عظيميدارند ( اگر توبه نكنند ) .
توضيحات :
« الْمُحْصَنَاتِ » : زنان عفيفه و پاكدامن . « الْغَافِلاتِ » : زنان بيخبر از هرگونه آلودگي ، پاكدل و سينه بيكينه ، بي مكر و نيرنگ ( نگا : كشّاف ) .
سوره نور آيه 24
متن آيه :
يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
ترجمه :
( آنان عذاب عظيمي دارند ) در آن روزي كه عليه آنان زبان و دست و پاي ايشان بر كارهائي كه كردهاند گواهي ميدهند .
توضيحات :
« أَلْسِنَتُهُمْ » : مراد از به گفتار آمدن زبان ، با وجود اين كه برابر آيات ديگر مهر شده است ( نگا : يس / 65 ) ، به نطق آوردن زبان و همه اندامهاي ديگر است ، به گونهاي كه تنها خدا ميداند ( نگا : فصّلت / 20 و 21 ) .
سوره نور آيه 25
متن آيه :
يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ
ترجمه :
در آن روز خداوند جزاي واقعي آنان را بيكموكاست بديشان ميدهد ، و آگاه ميگردند كه خداوند حق آشكار است ( و روز قيامت در حقّانيّت پروردگار شكّ و ترديدي براي سرسختترين لجوجان هم نميماند ) .
توضيحات :
« دِين » : جزاء ( نگا : فاتحه / 4 ، حجر / 35 ، شعراء / 82 ) .
سوره نور آيه 26
متن آيه :
الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُوْلَئِكَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ
ترجمه :
زنان ناپاك ، از آنِ مردان ناپاكند ، و مردان ناپاك ، از آنِ زنان ناپاكند ، و زنان پاك ، متعلّق به مردان پاكند ، و مردان پاك ، متعلّق به زنان پاكند . ( پس چگونه تهمت ميزنيد به عائشه عفيفه رزين ، همسر محمّد امين ، فرستاده ربّالعالمين ؟ ! ) آنان از نسبتهاي ناموسي ناروائي كه بدانان داده ميشود مبرّا و منزّه هستند ، ( و به همين دليل ) ايشان از مغفرت الهي برخوردارند و داراي روزي ارزشمندند ( كه بهشت جاويدان و نعمتهاي غيرقابل تصوّر آن است ) .
توضيحات :
« الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ ، وَ . . . » : مراد نوريان مر نوريان را طالبند ، ناريان مر ناريان را جاذبند ، و . . . « مُبَرَّؤُونَ » : پاكان و بيگناهان . « لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ » : ( نگا : انفال / 4 و 74 ) . يادآوري : هيچ يك از همسران پيامبران به طور قطع انحراف و آلودگي جنسي نداشتهاند ، و منظور از خيانت در داستان نوح و لوط ، جاسوسي كردن به نفع كفّار است ؛ نه خيانت ناموسي ( نگا : تفسير نمونه ، جلد 14 ، صفحه 425 ، و تفسيرالميزان عربي ، جلد 15 ، صفحه 102 ) .
سوره نور آيه 27
متن آيه :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ
ترجمه :
اي مؤمنان ! وارد خانههائي نشويد كه متعلّق به شما نيست ، مگر بعد از اجازه گرفتن ( با زنگ زدن يا در كوبيدن و كارهائي جز اينها ) و سلام كردن بر ساكنان آن . اين كار براي شما بهتر است ( از ورود بدون اجازه و سلام ) . اميد است شما ( اين دو چيز را به هنگام رفتن به منازل ديگران رعايت و آنها را ) در مد نظر داشته باشيد .
توضيحات :
« حَتّي تَسْتَأْنِسُوا » : تا خواستار انس و الفت ميشويد . مراد اجازه گرفتن مؤدّبانه و دوستانه است . شيوه و وسيله اجازه خواستن هم برابر عرف محلّ متفاوت است . « لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ » : برخي گفتهاند تعليل محذوفي است چون : اُرْشدّتمْ إِلي ذلِكَ . قيلَ لَكُمْ هذا .
سوره نور آيه 28
متن آيه :
فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فِيهَا أَحَداً فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى يُؤْذَنَ لَكُمْ وَإِن قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ
ترجمه :
اگر كسي را در خانهها نيافتيد ( كه به شما اجازه دهد ) بدانجاها داخل نشويد تا ( كسي پيدا ميآيد و ) به شما اجازه داده ميشود . اگر هم به شما ( اجازه داده نشد و ) گفتند : برگرديد ، پس برگرديد ( و اصرار نكنيد ) . اين ( كار رجوع ، زيبندهتر به حالتان و ) پاكتر برايتان ميباشد . خدا بس آگاه از كارهائي است كه ميكنيد ( پس با رهنمودهاي او مخالفت نورزيد ) .
توضيحات :
« أَزْكي » : پاكتر . زيبندهتر . شايستهتر ( نگا : بقره / 232 ) .
سوره نور آيه 29
متن آيه :
لَّيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ مَسْكُونَةٍ فِيهَا مَتَاعٌ لَّكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ
ترجمه :
گناهي بر شما نيست كه ( بدون اجازه ) وارد خانههاي غيرمسكوني ( چون مسجدها و دكانها و مهمانخانهها و هتلها و گرمابهها ) شويد . چرا كه ( اماكن عامّه هستند و براي گروه مخصوصي بنا نشدهاند و ) شما حق استفاده از آنها را داريد . خدا ميداند آنچه را كه آشكار ميسازيد و آنچه را كه پنهان ميداريد ( و كارهاي ظاهر و باطن شما در برابر علم او يكسان و نمايان است ) .
توضيحات :
« غَيْرَ مَسْكُونَةٍ » : مراد منازل متروكه و اماكن عامّه است . « مَتَاعٌ » : بهرهمندي . حق استفاده . مصدر ميمي و به معني استمتاع است ( نگا : المصحف الميسّر ، و روحالمعاني ) . كالا و امتعه .
سوره نور آيه 30
متن آيه :
قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ
ترجمه :
( اي پيغمبر ! ) به مردان مؤمن بگو : ( آنان موظّفند كه از نگاه به عورت و محلّ زينت نامحرمان ) چشمان خود را فرو گيرند ، و عورتهاي خويشتن را ( با پوشاندن و دوري از پيوند نامشروع ) مصون دارند . اين براي ايشان زيبندهتر و محترمانهتر است . بيگمان خداوند از آنچه انجام ميدهند آگاه است ( و سزا و جزاي رفتارشان را ميدهد ) .
توضيحات :
« يَغُضُّوا » : فرو گيرند . برگيرند . پائين اندازند . مراد دوري از چشمچراني و نظربازي است . مجزوم و جواب ( قُلْ ) است . « مِنْ » : حرف تبعيضيّه است و بيانگر اين واقعيّت است كه هنگام روبرو شدن با زن نامحرم ، مؤمن بايد نگاه خود را كم و كوتاه كند . نه به طور كلّي چشمان خود را بربندد ، و نه بدو خيره بنگرد . « فُرُوجَهُمْ » : مراد حفظ قُبُل و دُبُر از زنا و لِواط است ، و پوشاندن آنها با لباسهائي كه نازك بدننما نبوده و به گونهاي چسب بدن نباشد كه اندامهاي برجسته را نشان دهد .
سوره نور آيه 31
متن آيه :
وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُوْلِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
ترجمه :
و به زنان مؤمنه بگو : چشمان خود را ( از نامحرمان ) فرو گيرند ( و چشمچراني نكنند ) و عورتهاي خويشتن را ( با پوشاندن و دوري از رابطه نامشروع ) مصون دارند و زينت خويش را ( همچون سر ، سينه ، بازو ، ساق ، گردن ، خلخال ، گردنبند ، بازوبند ) نمايان نسازند ، مگر آن مقدار ( از جمال خلقت ، همچون چهره و پنجه دستها ) و آن چيزها ( از زينتآلات ، همچون لباس و انگشتري و سرمه و خضاب ) كه ( طبيعةً ) پيدا ميگردد ، و چارقد و روسريهاي خود را بر يقهها و گريبانهايشان آويزان كنند ( تا گردن و سينه و اندامهائي كه احتمالاً از لابلاي چاك پيراهن نمايان ميشود ، در معرض ديد مردم قرار نگيرد ) و زينت ( اندام يا ابزار ) خود را نمودار نسازند مگر براي شوهرانشان ، پدرانشان ، پدران شوهرانشان ، پسرانشان ، پسران شوهرانشان ، برادرانشان ، پسران برادرانشان ، پسران خواهرانشان ، زنان ( همكيش ) خودشان ، كنيزانشان ، دنباله رواني كه نياز جنسي در آنان نيست ( از قبيل : افراد مخنث ، ابلهان ، پيران فرتوت ، اشخاص فلج ) ، و كودكاني كه هنوز بر عورت زنان آگاهي پيدا نكردهاند ( و چيزي از امور جنسي نميدانند ) ، و پاهاي خود را ( به هنگام راه رفتن به زمين ) نزنند تا زينتي كه پنهانش ميدارند ( جلب توجّه كند و صداي خلخال پاهايشان به گوش مردم برسد و ) دانسته شود . اي مؤمنان ! همگي به سوي خدا برگرديد ( و از مخالفتهائي كه در برابر فرمان خدا داشتهايد توبه كنيد ) تا رستگار شويد .
توضيحات :
« لايُبْدِينَ » : نمايان نسازند . پديدار نكنند . « زِينَتَهُنَّ » : زينت زنان دو قسمت است : الف ) خِلقتي و سرشتي كه اندام او است ب ) زيورآلات و وسائل آرايش . از اندامهاي بدن زن جز پنجه دستها و صورت ، همه بايد پوشيده شود . از زيورآلات و وسائل آرايش آنچه متعلّق به پنجه دستها و صورت است ميتواند پيدا باشد ، و جز زينتآلات و وسائل آرايش اين دو عضو ، بقيّه نبايد نمايان گردد . با توجّه بدين نكته كه هنگام استعمال و بودن آنها بر اعضاء ممنوع است ؛ نه به تنهائي و جداي از اندامها . « خُمُر » : جمع خِمار ، روسري . چارقد . « جُيُوب » : جمع جَيْب ، گريبان . يقه . قسمت بالاي سينه . « نِسَآئِهِنَّ » : مراد زنان مؤمنه خدمتگزار يا همدم و دوست بانوان است . امّا زنان كافره ، مورد اختلاف بوده ، برخي ايشان را همچون مردان نامحرم و بيگانه ميدانند . « مَا مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ » : مراد كنيزان و بردگان زن است . امّا بندگان و بردگان مرد ، محلّ اختلاف است . جمهور معتقد به منع هستند ( نگا : المصحفالميسّر ) . « الإِرْبَة » : رغبت و اشتهاء . حاجت و نياز . « غَيْرِ أُولي الإِرْبَة » : افرادي كه قدرت زناشوئي ندارند و ميل جنسي در آنان فرو مرده است . « الطِّفْلِ » : اطفال . واژه ( طِفل ) بر يكي و بيشتر دلالت مينمايد . در اينجا معني جمع دارد . « لَمْ يَظْهَرُوا عَلي عَوْراتِ النِّسَآءِ » : مراد بچّههائي است كه هنوز از امور جنسي بيخبرند ، و احساس زناشوئي به دلشان راه پيدا نكرده است و عورت و غير عورت در نظرشان يكي است . « لَمْ يَظْهَرُوا » : آگاهي نيافتهاند . توانائي پيدا نكردهاند ( نگا : توبه / 8 ، كهف / 20 ) .
سوره نور آيه 32
متن آيه :
وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاء يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
ترجمه :
مردان و زنان مجرّد خود را و غلامان و كنيزان شايسته ( ازدواج ) خويش را ( با تهيّه نفقه و پرداخت مهريّه ) به ازدواج يكديگر درآوريد ( و به فقر و تنگدستي ايشان ننگريد و نگران آينده آنان نباشيد . چرا كه ) اگر فقير و تنگدست باشند ( و ازدواجشان براي حفظ عفّت و دوري از گناه انجام گيرد ) خداوند آنان را در پرتو فضل خود دارا و بينياز ميگرداند . بيگمان خداوند داراي نعمت فراخ ( بوده و ) آگاه ( از نيّات همگان ) است .
توضيحات :
« أَنكِحُوا » : مردان را همسر ، و زنان را شوهر دهيد . مراد سهل و ساده و بيريا و تكلّف گرفتن ازدواج و پرداخت مخارج آن و تهيّه مهريّه و نفقه است . « الأَيَامي » : جمع أيِّم ، مردان و زنان بيوه . در اينجا مراد مردان و زنان مجرّد است اعم از پسر و دختر و بيوه . « الصَّالِحِينَ » : شايستگان . مراد كساني است كه ميتوانند ازدواج كنند و به وظائف زناشوئي اقدام نمايند . اهل تقوا و صلاح . « عِبَاد » : غلامان . « إِمَآء » : جمع أَمَة ، كنيزان . « مِنكُمْ » : از خودتان . مراد مردان و زنان و غلامان و كنيزان مسلمان است ؛ نه غير مسلمان . چرا كه ازدواج با كفّار صحيح نيست ( بقره / 221 ) .
سوره نور آيه 33
متن آيه :
وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْراً وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاء إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَن يُكْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
ترجمه :
آنان كه امكانات ازدواج را ندارند ( و قادر به پرداخت مهريّه و نفقه نميباشند ) بايد در راه عفّت و پاكدامني تلاش كنند ، تا خداوند از فضل و لطف خود ايشان را دارا كند ( و وسيله رفع نيازشان را فراهم سازد ) . كساني كه از بردگانتان خواستار ( آزادي خود با ) عقد قرارداد شدند ، با ايشان عقد قرارداد ببنديد اگر خير ( و صلاحيّت بر پاي خود ايستادن در زندگي آزاد و امانت در پرداخت اقساط بازخريد ) در ايشان سراغ ديديد ، ( در راه آزادي كمكشان كنيد ) و از مال و ثروت خدا كه خدا به شما داده است بديشان بدهيد . همچنين كنيزان خود را ( با جلوگيري از ازدواج ايشان ) وادار به زنا نكنيد ، اگر آنان خواستند ( با ازدواج با مردان دلخواه خود ، شخصيّت مستقلّي بهم رسانند و همچون آزادگان تشكيل خانواده دهند و ) عفيف و پاكدامن باشند . ( اي مؤمنان ! با جلوگيري از ازدواج ، كار كنيزان را به خودفروشي نكشانيد ) تا بدين وسيله خواهان مال و دارائي زودگذر دنيا بوده ( و بگوئيد ازدواج آنان با ديگران باعث كمكاري ايشان و كاستي رونق و كاهش بهايشان ميگردد ) . هركس ايشان را ( با منع ازدواج ) وادار ( به زنا و خودفروشي ) كند ، اگر از واداشتن آنان توبه كند ( و راه ازدواج كنيزان و رفاه حال ايشان را به وسيله موافقت با ازدواج فراهم سازد ) خدا آمرزگار و مهربان است ( و او را ميبخشد و مورد لطف و محبّت قرار ميدهد ) .
توضيحات :
« لِيَسْتَعْفِفْ » : بايد با سعي و رنج خواستار پاكدامني شود . مثلاً با روزه گرفتن ، سرگرم مطالعه و ورزش شدن ، پرداختن به اعمال مفيد طاقتفرسا ، دوري از اماكن پر رفت و آمد زنان ، و راههاي حلال ديگر ، خويشتن را از بند شهوت موقّتاً برهاند و منتظر لطف خدا بماند . « نِكاحاً » : امكانات ازدواج . مخارج ازدواج . اسم آلت است ، يعني چيزي كه به وسيله آن ازدواج رو به راه ميشود . مانند ( ركاب ) كه وسيله سوار شدن بر اسب است ( نگا : تفسير قاسمي ) . « الْكِتَاب » : مكاتبه . عقد كتابت . قرارداد و سند آزادي . « خَيْراً » : مراد قدرت بر كسب و كار و صلاحيّت زندگي مستقلّ ، و صداقت و امانت در پرداخت اقساط بهاي خود است . « مَالِ اللهِ . . . » : مراد پرداخت بهاي آنان از محلّ زكات بيتالمال ( نگا : توبه / 60 ) ، يا صدقه و بخشش صاحب برده و ديگر مؤمنان است . « فَتَيَاتِكُمْ » : فَتَيات ، جمع فَتاة ، مراد كنيزان است . « الْبِغَآءِ » : زنا . ميتواند مراد سبب آن باشد كه جلوگيري از ازدواج است و آيه برابر اين نظريّه معني شده است . « تَحَصُّناً » : تعفّف . پاكدامني . « عَرَضَ الْحَيَاةِ » : ( نگا : نساء / 94 ) . يادآوري : معني آيه به طريقي كه بيان شد ، تنها نظريّه عبدالكريم خطيب در « التفسير القرآني للقرآن » است . بقيّه تفاسير مورد استفاده ، آيه را تا اوّل « وَلا تُكْرِهُوا . . . » : به همان شكل معني ، و از آن به بعد نظرشان بدين گونه است : كنيزان خود را به خاطر فراچنگ آوردن كالاي زودگذر دنيا وادار به زنا و خودفروشي نكنيد ، اگر آنان خواستند پاك و پاكدامن بمانند ، و هركس آنان را بر اين كار وادارد ( سپس پشيمان گردد ) خداوند آمرزگار و مهربان است ( و از او درميگذرد و مشمول مرحمت خود قرار ميدهد ) . فقط برخي از مفسّران مغفرت و مرحمت را شامل صاحبان بردگان ، و گروهي شامل كنيزان وادار شده به زنا ، و دستهاي هم شامل مالك و مملوك دانستهاند .
سوره نور آيه 34
متن آيه :
وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ آيَاتٍ مُّبَيِّنَاتٍ وَمَثَلاً مِّنَ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُمْ وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ
ترجمه :
( در اين سوره ) آيههاي روشن و بيانگر ( احكام الهي ) ، و سرگذشت مهمّي همچون سرگذشت پيشينيان ، و اندرز بزرگي جهت پرهيزگاران ، برايتان فرو فرستادهايم ( تا به مقرّرات ديني خود آشنا ، و از اين سرگذشت بيدار و هوشيار ، و از اين اندرز پرحكمت درس زندگي بياموزيد ) .
توضيحات :
« مُبَيِّنَاتٍ » : به صورت لازم ، يعني صفت مشبّهه ، و به صورت متعدّي ، يعني اسم فاعل به كار رفته است . واضح . توضيح دهنده ( نگا : نور / 46 ، طلاق / 11 ) . « مَثَلاً » : نمونه . مثلي از امثال . در اينجا مراد سرگذشت تهمت زدن به عائشه است كه خدا او را همچون مريم و يوسف تبرئه فرمود ( نگا : نساء / 156 ، مريم / 28 ، يوسف / 25 ) . « مَوْعِظَةً » : اندرز بزرگي كه اين داستان در لابلاي خود دارد . يادآوري : چه بسا مراد از ( آياتٍ ) همه آيههاي سورههاي ديگر ، و ( مَثَلاً ) به معني مثلي از امثال ، و ( مَوْعِظَةً ) به معني پندي از پندها باشد و هدف تنها آيههاي اين سوره و فقط مسأله افك نباشد .
سوره نور آيه 35
متن آيه :
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
ترجمه :
خدا روشنگر آسمانها و زمين است ( و او است كه جهان را با نور فيزيكي ستارگان تابان ، و با نور معنوي وحي و هدايت و معرفت درخشان ، و با شواهد و آثار موجود در مخلوقات فروزان كرده است ) . نور خدا ، به چلچراغي ميماند كه در آن چراغي باشد و آن چراغ در حبابي قرار گيرد ، حباب درخشاني كه انگار ستاره فروزان است ، و اين چراغ ( با روغني ) افروخته شود ( كه ) از درخت پربركت زيتوني ( به دست آيد ) كه نه شرقي و نه غربي است ( بلكه تك درختي است در سرزمين باز و بلندي كه از هر سو آفتاب بدان ميتابد . به گونهاي روغنش پالوده و خالص است ) انگار روغن آن بدون تماس با آتش دارد شعلهور ميشود . نوري است بر فراز نوري ! ( نور چلچراغ و نور حباب و نور روغن زيتون ، همهجا را نورباران كردهاند . به همين منوال هم نور تشريعي وحي و نور تكويني هدايت و نور عقلاني معرفت پردههاي شكّ و شبهه را از جلو ديدگان همگان به كنار زده ، و جمال ايزد ذوالجلال را بر در و ديوار وجود به تجلّي انداختهاند . امّا اين چشم بينا و دل آگاه است كه ميتواند ببيند و دريابد ) . خدا هر كه را بخواهد به نور خود رهنمود ميكند ( و شمعك نور خرد را به چلچراغ نور اَحَد ميرساند و سراپا فروزانش ميگرداند ) . خداوند براي مردمان مثلها ميزند ( تا معقول را در قالب محسوس بنماياند و دور از دائره دريافت خرد را - تا آنجا كه ممكن است ، با كمك وحي و در پرتو دانش - به خرد نزديك نمايد ) و خداوند آگاه از هر چيزي است ( و ميداند چگونه مخلوق را با معبود آشنا گرداند ) .
توضيحات :
« أَللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ » : اين جمله را سهگونه ميتوان معني كرد : الف ) خدا روشنگر هستي است . چرا كه خداوند با پرتو لطف خود جهان را از نيستي به هستي آورده است و آن را پديدار كرده است . هر يك از مخلوقات را در پرتو نور هدايت تكويني و تشريعي و خرد خدادادي به راه و روش و كار و وظيفه خود آگاه و آشنا فرموده است . پيوسته هم جهان و جهانيان را در پرتو نور خود ميپايد و مراقبت مينمايد . ب ) خدا نور هستي است . مگر نه اين است كه . نور ، خود ظاهر و ظاهر كننده اشياء است ؟ همه چيز در پرتو نور ديده ميشود و نور رمز بقاء است ؟ همه هستي نور است ؟ به همين منوال خدا براي چشمهاي بينا و دلهاي آگاه ، آشكار است ، و او هستي را پديدار كرده است و همه چيز هستي بر وجود پايدار او دلالت دارد . بدون وجود خدا دنيا لحظهاي برجاي نميماند . همه انوار هستي از نور او مايه ميگيرد و به نور پاك او منتهي ميگردد . ج ) خدا هدايت دهنده هستي است . او است كه جهان را ميگرداند . و انسان را با وحي و عقل و دانش رهنمود ، و حيوان را با غريزه رهبري ، و زمين را و زمان را و همه چيز جهان را به گونهاي به وظيفه خويش آشنا و در مسير خود هدايت فرموده است ، و سراسر جهان را نظم و نظام بخشيده و همه ذرّات زمين و كرات آسمان را همچون حلقههاي زنجير به هم پيوند داده است . « مِشْكَاةٍ » : چراغدان . قنديل . چلچراغ . « مِصْبَاحٌ » : چراغ . فتيله . « زُجْاجَةٍ » : شيشه . حباب چراغ . لامپ . « دُرِّيٌّ » : فروزان چون درّ . « لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ » : اين درخت نه در قسمت شرقي باغ است و نه در قسمت غربي . ولي اصل اين است كه اين درخت ، درخت معمولي نيست . چرا كه متعلّق به مكاني و محدود به جهتي نميباشد . تنها ضربالمثل است و بس . « زَيْتُهَا » : روغن آن . روغن شگفتي است كه از جنس اين روغنهاي معروف نيست . خود به خود تابان و درخشان و سوزان است ! لذا نه نور خدا نور معمولي ، و نه چلچراغ هستي چلچراغ معمولي ، و نه روغن آن كه هدايت وحي ( نگا : نساء / 174 ) و سرشت ( نگا : بقره / 148 ) و دانش ( نگا : انعام / 122 ، نور / 40 ) است روغن معمولي است . ابوالاعلي مودودي ؛ معتقد است كه در اين مثال ، خداوند خود را به ( مصباح ) و جهان را به ( مِشكاة ) تشبيه فرموده است و مرادش از ( زُجاجَة ) پردهاي است كه خداوند خويشتن را در فراسوي آن از چشم خلائق پنهان كرده است . ولي اين پرده نه تنها نهان نميدارد ، بلكه بر شدّت ظهور نيز ميافزايد ( نگا : تفسير سوره نور ، صفحه 198 ) .
سوره نور آيه 36
متن آيه :
فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ
ترجمه :
( اگر در جستجوي اين نور پرفروغ هستيد ، آن را بجوئيد ) در خانههائي كه خداوند اجازه داده است برافراشته شوند و در آنها نام خدا برده شود ( و با ذكر و ياد او ، و با تلاوت آيات قرآني ، و بررسي احكام آسماني آباد شود . خانههاي مسجد نامي كه ) در آنها سحرگاهان و شامگاهان به تقديس و تنزيه يزدان ميپردازند .
توضيحات :
« فِي بُيُوتٍ » : مراد از ( بيوت ) مساجد است و جار و مجرور ميتواند متعلّق به فعل محذوفي باشد و تقدير چنين است : إِذا أَرَدْتُمْ إِلْتِمَاسَ هذَا النُّورِ فَالْتَمِسُوهُ في بُيُوتٍ ( نگا : تفسير عبدالكريم خطيب ) . يا اين كه : هذِهِ الْمِشْكَاة ، يا : هذَا الْمِصْبَاحُ ، يا : هذِهِ الشَّجَرةُ الْمُبَارَكَةُ فِي بُيُوتٍ . بعضي هم اين جار و مجرور را متعلّق به فعل ( يُسَبِّحُ ) ميدانند . در اين صورت ( فيها ) براي تأكيد بوده و زائد است . « يُسَبِّحُ » : ( نگا : بقره / 30 ) . فاعل آن ( رِجالٌ ) در آيه بعدي است . « بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ » : ( نگا : رعد / 15 ) .
سوره نور آيه 37
متن آيه :
رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ
ترجمه :
مرداني كه بازرگاني و معاملهاي ، آنان را از ياد خدا و خواندن نماز و دادن زكات غافل نميسازد . از روزي ميترسند كه دلها و چشمها در آن دگرگون و پريشان ميگردد .
توضيحات :
« تَتَقَلَّبُ » : به حيرت و اضطراب ميافتد ( نگا : احزاب / 10 ، غافر / 18 ) .
سوره نور آيه 38
متن آيه :
لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ
ترجمه :
تا اين كه خداوند برابر بهترين كارهايشان پاداششان را بدهد و از فضل خود بر پاداششان بيفزايد ، چرا كه خداوند هركس را كه خود بخواهد بيحساب از مواهب خويش بهرهمند ميسازد .
توضيحات :
« لِيَجْزِيَهُمْ . . . » : تا پاداششان دهد . لام آن متعلّق به ( يُسَبِّحُ ) يا ( لا تُلْهِيهِمْ ) يا به محذوفي كه سوق كلام بر آن دلالت دارد . يعني آنچه بيان شد انجام ميدهند ، تا اين كه خدا پاداششان دهد . لام عاقبت است ، يعني تا سرانجام خدا پاداش كارهاي نيك ايشان را عطاء فرمايد . « أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا » : ( نگا : توبه / 121 ، نحل / 96 ) .
سوره نور آيه 39
متن آيه :
وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاء حَتَّى إِذَا جَاءهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً وَوَجَدَ اللَّهَ عِندَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ
ترجمه :
كافران اعمالشان به سرابي ميماند كه در بيابان بيآب و علفي شخص تشنهاي آن را آب پندارد . امّا هنگامي كه به سراغ آن رود ، اصلاً چيزي نيابد ، مگر خدا را كه ( او را بميراند و ) به حساب او برسد و سزاي ( عمل ) وي را به تمام و كمال بدهد . خداوند در حسابرسي سريع است ( و محاسبه بندهاي او را از محاسبه بنده ديگر باز نميدارد ) .
توضيحات :
« قِيعَةٍ » : ( قِيعَة ) و ( قاع ) به معني بيابان بي آب و علف است . كوير . فلات . « الظَّمْئَانُ » : تشنه . « جَآءَهُ » : به مكاني بيايد كه سراب را در آنجا آب ميديد . « شَيْئاً » : اصلاً . چيزي . « وَجَدَ اللهَ عِندَهُ » : خدا را در نزد سراب بيابد . خدا را در كنار خود حاضر بيابد . در هر صورت مراد اين است كه اجل مقدّر خدا در ميرسد و خدا به حسابش ميرسد . هدف از خود مثل هم ، اين است كه كافران در دنيا به دنبال جهان سرابگون در تك و پويند و سرانجام چيزي نميجويند ، و در آخرت نيز اعمال نيكي هم اگر داشته باشند بيفايده بوده و رنجشان برباد است ، و عذاب سرمدي خدا برايشان آماده است ( نگا : آلعمران / 177 ، فرقان / 23 ) .
سوره نور آيه 40
متن آيه :
أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ
ترجمه :
يا ( اعمال آنان ) بسان تاريكيهائي در درياي ژرف موّاجي است كه امواج عظيمي آن را فرا گرفته باشد و بر فراز آن امواج عظيم ، امواج عظيم ديگري قرار گرفته باشد ( و موجهاي كوه پيكر بر يكديگر دوند و به بالاي همديگر روند ) و بر فراز امواج ( خوفناك دريا ) ابرهاي تيره خيمه زده باشند . تاريكيها يكي بر فراز ديگري جاي گرفته ( و آن چنان ظلمتي و وحشتي پديد آمده باشد كه مسافر دريا ) هرگاه دست خود را به در آورد ( و بدان بنگرد ، به سبب تاريكي وحشتزاي بيرون و هراس دل از جاي كنده درون ) ممكن نيست كه آن را ببيند . ( آري ! نور حقيقي در زندگي انسانها فقط نور ايمان است و بدون آن فضاي حيات تاريك و ظلماني است . نور ايمان هم تنها از سوي خدا عطاء ميگردد ) و كسي كه خدا نوري بهره او نكرده باشد ، او نوري ندارد ( تا وي را به راه راست رهنمود كند و بر راستاي راه بدارد ) .
توضيحات :
« ظُلُماتٍ » : اين آيه شريفه اشاره به طوفانهاي دريائي دارد . در درياهاي پرآب و اقيانوسهاي فراخ ، هنگامي كه طوفانها در ميگيرد امواج خوفناكي با درازا و پهنا و بلنداي گوناگون به راه ميافتد . به گونهاي كه چينها بالاي چينها روان و طبقهها فوق طبقهها دوان ميگردد و گردبادهاي دريائي جلو نور خورشيد را ميگيرد . طوفانها هم به نوبه خود ابرهاي انباشته و ستبري را ايجاد مينمايد و تاريكي هوا بر تاريكي آبها ميافزايد و بالاخره ظلمت تا بدانجا حكمفرما ميگردد كه با وجود سلامت چشمها رؤيت اشياء ناممكن ميشود ( نگا : المنتخب ) . كسي كه گرفتار چنين محيطي شود كي از آن رها و به سوي نجات راه پيدا ميكند ؟ كافران و منافقان محروم از نور خدا هم در تاريكيهاي كفر و شرك و معاصي گرفتارند . دلهايشان دستخوش امواج حيرت بوده ، و ابرهاي شكّ بر دلهايشان خيمه زده ، و در نتيجه با ظلمات عقيده غلط و كردار بد و گفتار نادرست ، راهي گور تاريك و دشت محشر تاريك و دوزخ تاريك ميگردند و بالاخره در دنيا و آخرت در ظلمات بسر ميبرند . « لُجِّيٍّ » : منسوب به ( لُجَّة ) ، داراي آب زياد با عمق بسيار و سطح موّاج .
سوره نور آيه 41
متن آيه :
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ
ترجمه :
( اي پيغمبر ! ) مگر نميداني كه همه كساني و همه چيزهائي كه در آسمانها و زمين بسر ميبرند ، و جملگي پرندگان در حالي كه ( در هوا ) بال گستردهاند ، سرگرم تسبيح ( خدا و فرمانبر اوامر ) او هستند ؟ ! همگي به نماز و تسبيح خود آشنايند ( و برابر فرمان تكويني يا تشريعي ، و يا الهام الهي ، به وظيفه خويش در زندگي آگاهند ، و به زبان قال يا حال بيانگر عظمت و جبروت پروردگار و نمايانگر قدرت و حكمت آفريدگارند ) ، و خدا دقيقاً آگاه از كارهائي است كه انجام ميدهند .
توضيحات :
« أَلَمْ تَرَ » : مگر نميبيني ؟ مراد از ديدن در اينجا ، مشاهده كردن با ديده بيرون يا بينش درون است ( نگا : بقره / 243 و 246 و 258 ، آلعمران / 23 ، نساء / 44 و 49 و 51 و 60 و 77 ) . « مَنْ » : كساني كه . چيزهائي كه . « صَآفَّاتٍ » : بال گسترندگان . بالها صاف نگاه دارندگان . حال است . « صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ » : نماز و تسبيح خود . دعا و نيايش و تسبيح و تنزيه پديدآورنده خود ( نگا : رعد / 13 و 15 ، اسراء / 44 ، حجّ / 18 ، انبياء / 79 ) . « الطَّيْرُ » : پرندگان . ذكر ( الطَّيْرُ ) بعد از ( مَنْ ) ذكر خاصّ بعد از عام است و اشاره به ويژگيهاي شگرفي است كه در خلقت پرندگان نهفته است . از آنجا كه اين آفريدهها برخلاف قانون جاذبه به هوا بلند ميشوند و برِآسا به اين سو و آن سو ميدوند ، و آگاهيهاي دقيق و عجيبي از مسائل هواشناسي و وضع جغرافيائي زمين به هنگام مسافرت و مهاجرت از قارهاي به قارهاي و حتّي از قطبي به قطب ديگر زمين دارند ، و از دستگاههاي هدايتكننده مرموز و راهياب در دل شبهاي تار و برفراز خشكيها و آبهاي بسيار برخوردارند ، و به خاطر ويژگيهاي ديگر ، قرآن روي پرندگان تكيه فرموده است .
سوره نور آيه 42
متن آيه :
وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ
ترجمه :
مالكيّت آسمانها و زمين ( و فرماندهي مجموعه جهان هستي ) از آن خداوند است ، و بازگشت ( همگان در روز قيامت براي حساب و كتاب و سزا و جزا ) به سوي يزدان است .
توضيحات :
« مُلْك » : ( نگا : آلعمران / 189 ، مائده / 17 و 18 و 40 و 120 ) . « الْمَصيرُ » : ( نگا : بقره / 285 ، آلعمران / 28 ، مائده / 18 ) .
سوره نور آيه 43
متن آيه :
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَاماً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاءُ وَيَصْرِفُهُ عَن مَّن يَشَاءُ يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ
ترجمه :
مگر نميداني كه خداوند ابرها را آهسته ( به سوي هم ) ميراند ، سپس آنها را گرد ميآورد ، بعد آنها را متراكم و انباشته ميسازد ، آن گاه ميبيني كه باران از لابلاي آنها بيرون ميريزد ، و نيز خدا از آسمان ، از ابرهاي كوه مانند آن ، تگرگهاي بزرگي را فرو ميآورد ، و هركس را بخواهد با آن زيان ميرساند ، و هركس را بخواهد از زيان آن به دور ميدارد . درخشش برق ( حاصل از اصطكاك ) ابرها ( آن اندازه نيرومند است ) نزديك است چشمها را ( خيره و ) از ميان بردارد . ( هر يك از اين پديدهها دليل بر قدرت خدا و موجب ايمان به آفريدگار آنها است ) .
توضيحات :
« يُزْجِي » : آهسته و آرام سوق ميدهد و ميراند ( نگا : إسراء / 66 ) . « سَحَاباً » : ابرها . اين واژه از لحاظ لفظ مفرد ، و از نظر معني جمع است ( نگا : اعراف / 57 ، نور / 40 ) . « يَؤَلِّفُ » : گرد ميآورد و به هم متّصل ميگرداند . « رُكَامّا » : متراكم . انباشته ( نگا : انفال / 37 ، طور / 44 ) . « الْوَدْقُ » : باران . « السَّمَآءِ » : مراد ابر آسمان است . « مِن جِبَالٍ » : مراد ابرهاي كوه پيكر است . كسي ميتواند شباهت كوهها و ابرها را درك كند كه با هواپيما بر فراز تودههاي عظيم ابرها پرواز نمايد و قلهها و درهها و پستيها و بلنديهاي ابرها را بنگرد و منظره ناهمواريها را از بالا مشاهده نمايد . ( مِنْ جِبالٍ ) بدل از ( مِنَ السَّمَآءِ ) است . « بَرَدٍ » : تگرگ . نكره آمدن آن اشاره به بزرگي دارد و حرف ( مِنْ ) پيش از آن تبعيضيّه است . « سَنَا » : درخشندگي . پرتو . اينجا اشاره به رعد و برقهاي شديدي است كه گاهي در يك دقيقه چهل بار آذرخش در ميگيرد و چه بسا كشتيبانان و خلبانان را - به ويژه در مناطق گرمسير - دچار مشكلات و سوانحي ميسازد ( نگا : تفسيرالمنتخب ) .
سوره نور آيه 44
متن آيه :
يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِّأُوْلِي الْأَبْصَارِ
ترجمه :
خدا شب و روز را ( با كوتاه و دراز كردن ، و گرم و سرد نمودن ، و يكي را ظاهر و ديگري را محو ساختن ، و ديگر حوادث و فعل و انفعالها ) دگرگون مينمايد . واقعاً در اين ( كار تغيير احوال ) عبرت بزرگي براي كساني است كه چشم داشته باشند ( و بنگرند و بينديشند و نتائج گشتوگذار و تغيير تدريجي شب و روز كه سرچشمه پيدايش فصول چهارگانه و عامل اصلي حيات موجودات زنده است در مدّ نظر دارند ) .
توضيحات :
« يُقَلِّبُ » : دگرگون ميسازد . زير و رو ميگرداند . تغيير ميدهد . ميبرد و ميآورد . « أُولي الأبْصَارِ » : دارندگان چشم . مراد خردمندان و انديشمنداني است كه در فراسوي دوربين ديدهها ، خردها ميگمارند و همهچيز را با دقّت زير نظر ميدارند .
سوره نور آيه 45
متن آيه :
وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِن مَّاء فَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى رِجْلَيْنِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
ترجمه :
خداوند هر جنبندهاي را از آب آفريده است ( ولي با اين كه اصل همه آنها آب است ، داراي انواع گوناگون و استعدادهاي مختلف و طرز زندگي متفاوت شگفتانگيزي هستند ) گروهي از آنها بر شكم خود راه ميروند ( همچون : ماهيها و خزندگان ) و گروهي از آنها بر روي دو پا راه ميروند ( مانند : انسانها و پرندگان ) و دستهاي بر روي چهار پا راه ميروند ( از قبيل : چهارپايان . تازه جنبندگان و جانداران ، منحصر به اينها نيستند و بلكه چهرههاي بسيار متنوّع و اشكال مختلف ديگر دارند ، و ) خدا هرچه را بخواهد ميآفريند . قطعاً او بر هر چيزي توانا است .
توضيحات :
« كُلَّ دَآبَّةٍ » : هر جنبندهاي . همه جنبندگان . « مِن مَّآءٍ » : از آب ويژهاي كه مني است ، يا از آب معمولي . تنكير ( مَآءٍ ) در اينجا بيانگر افراد نوعي يا افراد شخصي ، يا هر دو است . و تعريف آن در سوره انبياء آيه 30 كه ميفرمايد : ( وَ جَعَلْنا مِنَ الْمَآءِ كلّ شَيْءٍ حَيٍّ ) بيانگر جنس است ( نگا : تفسير آلوسي ) . منظور از خلقت موجودات زنده از آب اين است كه خداوند دانا و توانا ، نخستين جوانه حيات را در اعماق يا سواحل درياها پديدار فرموده است ؛ يا اين كه مراد از چنين آبي مني است ، و اگر هم برخي از جانداران از راه تقسيم سلولها به وجود ميآيند ؛ نه از راه نطفه مني ، از قبيل : تك سلوليها ، حكم بالا جنبه نوعي دارد ؛ نه عمومي . و يا اين كه مراد اين است كه آب ماده اصلي موجودات زنده است و قسمت عمده جسم آنها آب بوده و بدون آن قادر به ادامه حيات خود نميباشند . « يَخْلُقُ اللهُ مَا يَشَآءُ » : اين بخش از آيه ، بيانگر اين واقعيّت است كه جانداران منحصر به سه گروه خزندگان و دوپايان و چهارپايان نبوده و بلكه حيواناتي وجود دارد كه به گونه ديگري و داراي پاهاي بيشتري ، و يا ساختار و شيوه حيات شگفتتري ميباشند .
سوره نور آيه 46
متن آيه :
لَقَدْ أَنزَلْنَا آيَاتٍ مُّبَيِّنَاتٍ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ
ترجمه :
ما ( از طريق وحي ) آيههاي روشن و روشنگري را فرو فرستادهايم ( كه هم خود واضح بوده و هم بيانگر احكام ديني و امثال زندگي و اسرار كوني ميباشند ) و خداوند هركه را بخواهد ( در پرتو تلاش شخص و توفيق الهي ) به راه راست رهنمود ميكند .
توضيحات :
« مُبَيِّنَاتٍ » : روشن . روشنگر ( نگا : نور / 34 ) .
سوره نور آيه 47
متن آيه :
وَيَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُوْلَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ
ترجمه :
( از جمله كساني كه خدا توفيق هدايت قرينشان نفرموده است ، منافقاني هستند كه پرتو ايمان به دلهايشان نتابيده است ، ولي دم از ايمان ميزنند ) و ميگويند : به خدا و پيغمبر ايمان داريم و ( از اوامرشان ) اطاعت ميكنيم ، امّا پس از اين ادّعاء ، گروهي از ايشان ( از شركت در اعمال خير همچون جهاد ، و از حكم قضاوت شرعي ) رويگردان ميشوند ، و آنان در حقيقت مؤمن نيستند .
توضيحات :
« وَ مَآ أُولئِكَ . . . » : مشاراليه كساني است كه ( ءَامَنَّا وَ أَطَعْنَا ) ميگويند . « بِالْمُؤْمِنينَ » : معرفه آمدن ( مُؤْمِنينَ ) اشاره بدان دارد كه اينان مؤمنان زباني بوده ؛ نه مؤمنان راستين و مخلصي كه تو ميشناسي و قرآن معرّفي فرموده است : إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ ءَامَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا . ( نگا : حجرات / 15 ) .
سوره نور آيه 48
متن آيه :
وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُم مُّعْرِضُونَ
ترجمه :
هنگامي كه ايشان به سوي خدا و پيغمبرش فرا خوانده ميشوند تا ( پيغمبر ، برابر چيزي كه خدا نازل فرموده است ) در ميانشان داوري كند ، بعضي از آنان ( نفاقشان ظاهر ميشود و از قضاوت او ) رويگردان ميگردند . ( زيرا كه ميدانند حق به جانب ايشان نيست و پيغمبر هم دادگرانه عمل ميفرمايد ، و حق را به صاحب حق ميدهد ) .
توضيحات :
« دُعُوا » : دعوت شدند . فرا خواهنده شدند . « إلَي اللهِ » : مراد به سوي قرآن خدا است . « لِيَحْكُمَ » : تا داوري كند . مرجع ضمير ( رسول ) است . جائز است كه ضمير به مدعوّ اليه مفهوم از كلام ، يعني ( الله ) و ( رسول ) برگردد . در هر صورت پيغمبر قاضي بوده و اطاعت از او ، اطاعت از خدا است ( نگا : نساء / 80 ) . « مُعرِضُونَ » : رويگردانان از حكم پيغمبر .
سوره نور آيه 49
متن آيه :
وَإِن يَكُن لَّهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ
ترجمه :
ولي اگر حق داشته باشند ( چون ميدانند داوري به نفعآنان خواهد بود ) با نهايت تسليم به سوي او ميآيند .
توضيحات :
« مُذْعِنينَ » : اذعان كنندگان . گردن نهادگان . با فروتني و شتاب پذيراي حكم شوندگان . حال است .
سوره نور آيه 50
متن آيه :
أَفِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَن يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ
ترجمه :
آيا در دلهايشان بيماري ( كفر ) است ؟ يا ( در حقّانيّت قرآن ) شكّ و ترديد دارند ؟ يا ميترسند خدا و پيغمبرش بر آنان ستم كنند ؟ ( بلي ! ايشان دچار بيماري كفر و گرفتار شكّ بوده و از داوري پيغمبر كه برابر احكام الهي است هراسناك ميباشند . خوب ميدانند كه خدا و رسول ستمگر نبوده و حق كسي را حيف و ميل نميكنند ) بلكه خودشان ستمگرند .
توضيحات :
« أَفِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ . . . » : استفهام جنبه مبالغه در نكوهش و توبيخ را دارد . « إرْتَابُوا » : دچار شكّ و گمان شدهاند . « يَحِيفَ » : ستم كند . به سوي يكي از دو طرف دعاوي گرايش نمايد .
سوره نور آيه 51
متن آيه :
إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
ترجمه :
مؤمنان هنگامي كه به سوي خدا و پيغمبرش فرا خوانده شوند تا ميان آنان داوري كند ، سخنشان تنها اين است كه ميگويند : شنيديم و اطاعت كرديم ! و رستگاران واقعي ايشانند .
توضيحات :
« إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ . . . » : واژه ( إِنَّما ) براي حصر است . يعني مؤمنان تنها يك سخن دارند كه پذيرش و اطاعت است . واژه ( قَوْلَ ) خبر مقدّم ( كانَ ) ، و اسم آن ( أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا ) است .
سوره نور آيه 52
متن آيه :
وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ
ترجمه :
و هركس از خدا و پيغمبرش پيروي كند و از خدا بترسد و از ( مخالفت فرمان ) او بپرهيزد ، اين چنين كساني ( به رضايت و محبّت خدا و نعيم بهشت و خير مطلق دست يافتگان و ) به مقصود خود رسيدگانند .
توضيحات :
« يَتَّقْهِ » : اصل اين فعل ( يَتَّقِهِ ) است و براي تخفيف قاف را ساكن كردهاند زيرا دو كسره پشت سر هم ثقيل ميباشد . « الْفَآئِزُونَ » : ( نگا : توبه / 20 ، مؤمنون / 111 ) .
سوره نور آيه 53
متن آيه :
وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَيَخْرُجُنَّ قُل لَّا تُقْسِمُوا طَاعَةٌ مَّعْرُوفَةٌ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ
ترجمه :
آنان مؤكّدانه سوگندهاي مغلّظه ياد ميكنند كه اگر بديشان دستور دهي ( جان بر كف به سوي ميدان جهاد ) بيرون ميروند ( و از خانه و كاشانه و اموال و اولاد خود در ميگذرند ) . بگو : سوگند ياد نكنيد . اطاعت شناخته شدهاي است ( كه شما داريد . هرگز قول به فعل در نيامده است . گفتار چيزي نيست ، كردار نشان دهيد ) چرا كه قطعاً خدا از آنچه ميكنيد آگاه است .
توضيحات :
« جَهْدَ أَيْمانِهِمْ » : نهايت تأكيد و مبالغه در سوگندهايشان دارند ( نگا : مائده / 53 ، انعام / 109 ، نحل / 38 ) . « لَيَخْرُجَنَّ » : بيگمان از خانه و كاشانه و اموال و اولاد خود ميگذرند . جان بر كف به سوي پهنه كارزار ميروند . « طَاعَةٌ مَّعْرُوفَةٌ » : اطاعت شما شناخته شده است . يعني عالِم بيعمل بوده و قول را به فعل تبديل نميكنيد ( نگا : نساء / 81 ، توبه / 8 ) . با توجّه بدين معني ( طَاعَةٌ ) مبتدا و ( مَعْرُوفَةٌ ) خبر آن است ، يا اين كه ( طَاعَةٌ ) خبر مبتداي محذوف است و تقدير چنين است : طَاعَتُكُمْ طَاعَةٌ . آنچه از شما خواسته ميشود اطاعت معلوم و مشخّصي است كه اطاعت صادقانه و خالصانه است . در اين صورت ( طَاعَةٌ ) خبر مبتداي محذوف بوده و تقدير چنين ميشود : « أَلْمَطْلُوبُ مِنكُمْ طَاعَةٌ مَّعْرُوفَةٌ » .
سوره نور آيه 54
متن آيه :
قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُم مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ
ترجمه :
بگو : از خدا و از پيغمبر اطاعت كنيد ( اطاعت صادقانهاي كه اعمالتان بيانگر آن باشد ) . اگر سرپيچي كرديد و رويگردان شديد ، بر او ( كه محمّد و پيغمبر خدا است ) انجام چيزي واجب است كه بر دوش وي نهاده شده است ( و آن تبليغ رسالت است و از عهدهاش هم برآمده است و كار خود را كرده است ) و بر شما هم انجام چيزي واجب است كه بر دوش شما نهاده شده است ( كه اطاعت صادقانه و عبادات مخلصانه است ) امّا اگر از او اطاعت كنيد هدايت خواهيد يافت ( و به خير و سعادت جهان نائل ميگرديد . در هر حال ) بر پيغمبر چيزي جز ابلاغ روشن و تبليغ آشكار نيست ( و به وظيفه خود هم عمل كرده است ) .
توضيحات :
« تَوَلَّوْا » : پشت كرديد . روي گردان شديد . در اصل ( تَتَوَلَّوْا ) ميباشد . « حُمِّلَ » : بر دوش او نهاده شده است . مسؤول و موظّف شده است « الْبَلاغُ » : ابلاغ رسالت . تبليغ قوانين دين ( نگا : آلعمران / 20 ، مائده / 92 و 99 ) .
سوره نور آيه 55
متن آيه :
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
ترجمه :
خداوند به كساني از شما كه ايمان آوردهاند و كارهاي شايسته انجام دادهاند ، وعده ميدهد كه آنان را قطعاً جايگزين ( پيشينيان ، و وارث فرماندهي و حكومت ايشان ) در زمين خواهد كرد ( تا آن را پس از ظلم ظالمان ، در پرتو عدل و داد خود آبادان گردانند ) همان گونه كه پيشينيان ( دادگر و مؤمن ملّتهاي گذشته ) را جايگزين ( طاغيان و ياغيان ستمگر ) قبل از خود ( در ادوار و اعصار دور و دراز تاريخ ) كرده است ( و حكومت و قدرت را بدانان بخشيده است ) . همچنين آئين ( اسلام نام ) ايشان را كه براي آنان ميپسندد ، حتماً ( در زمين ) پابرجا و برقرار خواهد ساخت ، و نيز خوف و هراس آنان را به امنيّت و آرامش مبدّل ميسازد ، ( آن چنان كه بدون دغدغه و دلهره از ديگران ، تنها ) مرا ميپرستند و چيزي را انبازم نميگردانند . بعد از اين ( وعده راستين ) كساني كه كافر شوند ، آنان كاملاً بيرون شوندگان ( از دائره ايمان و اسلام ) بشمارند ( و متمرّدان و مرتدّان حقيقي ميباشند ) .
توضيحات :
« الَّذِينَ ءَامَنُوا مِنكُمْ . . . » : مراد مؤمنان صدر اسلام به طور خاصّ ، و همه مؤمنان متّصف به دو صفت ايمان و عمل صالح به طور عام ، در تمام ازمنه و امكنه است . « لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ » : قطعاً ايشان را جانشين و جايگزين ديگران ميسازيم و حكومت و رياست را به دست آنان ميسپاريم . مراد اين است كه در هر عصر و زمان پايههاي ايمان و عمل صالح در ميان مسلمانان مستحكم شود ، آنان صاحب حكومتي ريشهدار و پرنفوذ خواهند شد . « الأرْضِ » : مراد از آن تمام روي زمين نيست ، بلكه تسميه جزء به اسم كلّ است . برخي ارض را شامل سراسر كره زمين دانستهاند و در انتظار روزي و روزگاري هستند كه حكومت جهاني در دست مسلمين خواهد بود - إن شَآءَ اللهُ - . « الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ » : مراد همه ملّتهاي پيشين است كه داراي ايمان و عمل صالح بودهاند و در روي زمين حكومت پيدا كردهاند ( نگا : اعراف / 137 ، يونس / 14 ، قصص / 5 و 6 ) . « لَيُمَكِّنَنَّ » : پابرجا و مستقرّ ميدارد . « دِينَهُمْ » : دين مورد نظر ، آئين اسلام است . « مِن بَعْدِ خَوْفِهِمْ » : به دنبال خوف و هراس مسلمانان در اوائل عهد رسول است ( نگا : انفال / 26 ) . « كَفَرَ » : كفر ورزيد . كفران نعمتِ خلافت كرد . « بَعْدَ ذلِكَ » : بعد از آگاهي از اين وعده . بعد از حصول آنچه وعده داده ميشود . « الْفَاسِقُونَ » : مرتدّان . خارج شوندگان از طاعت خدا . سركشان از فرمان يزدان . افراد كاملاً فاسق و سر به كفر و طغيان نهاده .
سوره نور آيه 56
متن آيه :
وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
ترجمه :
نماز را ( در وقت معيّن و با خشوع و خضوع لازم ) بخوانيد ، و زكات را ( به مستحقّان آن ) بپردازيد ، و از پيغمبر اطاعت كنيد ، تا اين كه ( از سوي خدا ) به شما رحم شود ( و مشمول رضايت و عنايت او گرديد ) .
توضيحات :
« لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ » : تا به شما رحم شود . به اميد رحمت و عنايت خدا به خود .
سوره نور آيه 57
متن آيه :
لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَلَبِئْسَ الْمَصِيرُ
ترجمه :
گمان مبر كه كافران درمانده كنندگان ( خدا ) در زمين باشند ( و بتوانند از چنگال مجازات الهي فرار كنند و از قلمرو قدرتش بيرون روند . نه تنها در اين جهان از مجازات خدا مصون نيستند ) بلكه در آخرت جايگاهشان دوزخ است و چه بد جايگاهي است !
توضيحات :
« مُعْجِزِينَ » : درماندهكنندگان . گاهي انسان در تعقيب كسي است و او از دستش فرار ميكند و هرچه كوشش مينمايد به او دسترسي پيدا نمينمايد و از قلمرو قدرتش بيرون ميرود ، و اين امر او را ناتوان ميسازد ، امّا خدا كسي نيست كه بتوان از قلمرو قدرت او بيرون رفت و وي را درمانده كرد و از دست كيفرش خود را به دور داشت . ( مُعْجِزين ) مفعول دوم است . « مَأْوَاهُمْ » : مكاني كه سرانجام كافران در آن منزل ميگزينند .
سوره نور آيه 58
متن آيه :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاء ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
ترجمه :
اي كساني كه ايمان آوردهايد ! بايد بردگان شما و همچنين كودكانتان كه به حدّ بلوغ نرسيدهاند ( ولي مسائل جنسي و عورت و غير آن را تمييز و تشخيص ميدهند ، به هنگام ورود به اطاقهاي خواب مردان و همسران ) در سه وقت اجازه بگيرند : پيش از نماز صبح ، و در نيمروز هنگامي كه لباسهاي ( معمولي ) خود را در ميآوريد ، و بعد از نماز عشاء . ( اين اوقات ) سه وقت ( ويژه خلوت و آشكار شدن ) عورت شما است . بعد از اين سه وقت بر شما و آنان گناهي نيست بدون اجازه وارد شوند . ( آنان خدمتكاران و كوچكان شما هستند و مشكل است هر بار در ساير اوقات اجازه بگيرند ) . ايشان دور و بر شما در رفت و آمدند و شما نيز دور و بر ايشان در رفت و آمديد ( و با صفا و صميميّت خانوادگي به يكديگر خدمت مينمائيد ) . اين گونه ( صريح و روشن ) خداوند آيهها را براي شما توضيح و تبيين ميكند ( تا خويشتن را در پرتو احكام قرآني ، متأدّب به اخلاق اسلامي كنيد ) و خداوند بس آگاه و كاربجا است .
توضيحات :
« الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ » : مراد بردگان و خدمتكاران است ( نگا : زادالمسير ، المنتخب ) . « الَّذِينَ » : از راه تغليب مراد پسران و دختران است . « لَمْ يَبْلُغُوا » : نرسيدهاند . « الْحُلُمَ » : احتلام . مراد زمان بلوغ است . « مَرَّاتٍ » : دَفَعات . مراد اوقات اجازه گرفتن است . « الظَّهِيرَةِ » : وقت ظهر . هنگام گرماي نيمروز . « عَوْراتٍ » : جمع عورت ، شرمگاه . مراد اوقاتي است كه معمولاً ميان زن و شوهر خلوت ميگردد ، و ستر عورت مراعات نميشود . « بَعْدَهُنَّ » : غير از آن سه وقت . « طَوَّافُونَ » : جمع طَوَّاف ، صيغه مبالغه است و به معني بسيار گردندگان است ، ولي مراد رفت و آمد و داخل شدن و بيرون رفتن و دور و بر يكديگر پلكيدن براي خدمت و معاشرت و مخالطت است . خبر مبتداي محذوف بوده و تقدير چنين است : هُمْ طَوَّافُونَ . « بَعْضُكُمْ » : مبتدا است و خبر آن جار و مجرور ( عَلي بَعْضٍ ) است كه مُتعلّق آن محذوف و تقدير چنين است : بَعْضُكُمْ طَائِفٌ عَلي بَعْضٍ . جمله ( بَعْضُكُمْ عَلي بَعْضٍ ) بدل از جمله ( طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ ) است .
سوره نور آيه 59
متن آيه :
وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
ترجمه :
هنگامي كه كودكان شما به سن بلوغ رسيدند ( در همه اوقات براي ورود به مكاني كه پدر و مادر در آنجا استراحت ميكنند ، و يا منزل اختصاصيي كه آنان در آنجا بسر ميبرند ) بايد اجازه بگيرند ، همان گونه كه اشخاصي كه پيش از آنان بودهاند ( هنگامي كه به سن بلوغ رسيده و اينك مردان و زنان بزرگسال بشمارند ) اجازه گرفتهاند . خداوند اين چنين ( روشن و ساده ) آيات ( احكام شريعت ) خود را توضيح داده و تبيين ميكند ( تا متأدّب به آداب اسلامي شويد ) . و خداوند بس آگاه ( از احوال آفريدههاي خود و ) داراي حكمت است ( در قانونگذاري براي بندگانش ) .
توضيحات :
« الَّذِينَ مِنْ . . . » . مراد مردان و زنان ، يعني افراد بزرگسال است .
سوره نور آيه 60
متن آيه :
وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَن يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَّهُنَّ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
ترجمه :
زنان از كار افتادهاي كه ( به سن و سال نازائي رسيدهاند و بر اثر سالخوردگي جاذبه جنسي را كاملاً از دست دادهاند و ) ميل به ازدواج ( با مردان ، و مردان نيز رغبت به ازدواج با آنان را ) ندارند ، اگر لباسهاي ( حفظ حجاب مذكور در سوره نور آيه 31 ، و سوره احزاب آيه 59 ) خود را از تن به در آورند ( و با جامههاي معمولي با ديگران معاشرت كنند ) گناهي بر آنان نيست ( چرا كه به علّت فرتوت بودن و كهنسال شدن ، همچون دختران نابالغ گشتهاند ) در صورتي كه ( هدف آنان خودآرائي و نمايش وسائل آرايش در برابر مردم نبوده و به بهانه برداشتن لباس حجاب ) زينت را نشان ندهند . ( با همه اين احوال ، چون پيران سرمشق جوانان هستند ) اگر عفّت را رعايت كنند ( و خويشتن را بپوشانند ) براي ايشان بهتر است ، و خداوند شنوا و دانا است ( و لذا آنچه را ميگويند ميشنود ، و آنچه را در دل دارند و در سر ميپرورانند ميداند ) .
توضيحات :
« الْقَوَاعِدُ » : جمع قاعد . زنان پير و فرتوتي كه از حيض باز ايستادهاند و نازا شده و ميل زناشوئي و جاذبه جنسي را كاملاً از دست داده باشند . « لا يَرْجُونَ نِكاحاً » : اميدي به ازدواج ندارند ، چرا كه ديگر بدانان رغبتي نيست و آتش دلدادگي و دلباختگي خودشان در دلشان فرو مرده است . « أَن يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ » : اين كه لباسهاي خود را زمين بگذارند . مراد ( خِمار ) و ( جَلابيب ) مذكور در سوره نور آيه 31 ، و سوره احزاب آيه 59 است كه روسري و چارقد و مقنعه و جامههاي رويين ميباشد . « غَيْرَ » : حال است . « مُتَبرِّجاتٍ » : خارجشوندگان از حشمت . زنان آرايش كرده و زينت و زيبائي خود را نشان دهنده . « يَسْتَعْفِفْنَ » : عفّت پيشه كنند . مراد حفظ حجاب برابر سوره نور آيه 31 ، و سوره احزاب آيه 59 است .
سوره نور آيه 61
متن آيه :
لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنفُسِكُمْ أَن تَأْكُلُوا مِن بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالَاتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُم مَّفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَأْكُلُوا جَمِيعاً أَوْ أَشْتَاتاً فَإِذَا دَخَلْتُم بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون
ترجمه :
بر ( اشخاص صاحب عذر چون ) كور و لنگ و بيمار ، و بر خود شما ( تندرستان ) گناهي نيست كه در خانههاي ( فرزندان ) خودتان ، يا خانههاي پدران ، مادران ، برادران ، خواهران ، عموها ، عمّهها ، دائيها ، و خالههاي خود ، يا خانههائي كه كليدهاي آنها در اختيار شما است ( و نگاهباني و مواظبت آنها به شما واگذار شده است ) و يا خانههاي دوستانتان غذا بخوريد . همچنين بر شما گناهي نيست كه به طور دستهجمعي و يا جداگانه خوراك تناول نمائيد . هر وقت داخل خانهاي شديد بر همديگر سلام كنيد ، سلام پربركت ( و لبريز از خير و ثواب فراوان ، و تقويتكننده پيوند موجود ميان دلهاي مردمان ، و درود ) پاكي كه به فرمان خدا مقرّر است ( و موجب صفا و صميميّت ميگردد ) . اين گونه ( كافي و وافي و واضح ) خداوند آيهها ( ي احكام محكمه و شرائع مبرمه خود ) را برايتان توضيح ميدهد و تبيين ميكند تا اين كه ( بينديشيد و در پرتو خرد ، احكام و مواعظ مندرج در آيات را ) بفهميد ( و بدانها عمل كنيد ) .
توضيحات :
« حَرَجٌ » : گناه ( نگا : توبه / 91 ، احزاب / 38 ) . « بُيُوتِكُمْ » : خانههاي خود . مراد خانه فرزندان است . چرا كه به فرموده پيغمبر ، فراچنگ آورده اولاد فرا چنگ آورده پدر بشمار است : الف ) اِنَّ أَطْيَبَ ما يَأْكُلُ الْمَرْءُ مِنْ كَسْبِهِ ، وَ إِنَّ وَلَدَهُ مِنْ كَسْبِهِ . ب ) أَنْتَ وَ مالُكَ لأبِيكَ . ( نگا : تفسير آلوسي ) . « لَيْسَ عَلي الأعْمي . . . » : طبق برخي از روايات ، اهل مدينه پيش از آن كه اسلام را پذيرا شوند ، افراد نابينا و شل و بيمار را از حضور بر سر سفره غذا منع ميكردند و با آنان همغذا نميشدند . اسلام اين عمل را نكوهش فرمود . « مَفَاتِحَ » : جمع مِفْتَح ، كليدها ( نگا : انعام / 59 ) . « مَا مَلَكْتُم مَّفَاتِحَهُ » : خانههائي كه كليدهاي آنها در اختيار شما است . مراد خانههائي است كه نگاهباني و مواظبت آنها به شما واگذار شده و شما را مراقب و متصرّف در آنها نمودهاند . « أَن تَأْكُلُوا جِميعاً أَوْ اَشْتَاتاً » : اين كه گروهي يا تنها غذا بخوريد . برخي از اعراب مانند قبيله كنانه ، و جمعي از مسلمانان در آغاز اسلام از غذا خوردن تنهائي ، ابا داشتند ، قرآن بدانان تعليم ميدهد كه غذا خوردن به صورت جمعي و فردي هر دو مجاز است . « فَسَلِّمُوا عَلي أَنفُسِكُمْ » : بر خودتان سلام كنيد . مراد از « خودتان » ، « همديگر » است ( نگا : بقره / 54 ) و در اصل منظور ساكنان منازل است ، اعم از بيگانگان يا خويشان و اهل خانواده . از قبيل : پدر و مادر و برادر و خواهر و همسر و پسر و دختر ( نگا : آلعمران / 61 ) . اگر هم به هنگام ورود به خانهاي ، كسي در آنجا نباشد ، بايد بر خويشتن سلام كرد و گفت : أَلسَّلامُ عَلَيْنا وَ عَلي عِبَادِ اللهِ الصَّالِحينَ . « مِنْ عِندِاللهِ » : از سوي خدا مقرّر است و برنامه اسلامي است . « تَحِيَّةً » : درود و سلام . مفعول مطلق است براي ( سَلِّمُوا ) از غير لفظ خود ، همچون قَعَدْتُ جُلُوساً . « طَيِّبَةً » : پاك . مايه خوشحالي و سرور .
سوره نور آيه 62
متن آيه :
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَن لِّمَن شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
ترجمه :
مؤمنان واقعي كساني هستند كه به خدا و پيغمبرش ايمان دارند و هنگامي كه در كار مهمّي ( چون جهاد ) با او باشند ، بدون اجازه وي ( به جائي ) نميروند ( و تك و تنها رهايش نميكنند ) . كساني كه از تو اجازه ميگيرند آنان واقعاً به خدا و پيغمبرش ايمان دارند . پس هرگاه از تو براي انجام بعضي از كارهاي خود اجازه خواستند ، به هركس از ايشان كه ميخواهي ( و صلاح ميبيني ) اجازه بده ، و از خدا براي آنان آمرزش بخواه . بيگمان خدا بخشايشگر و مهربان است ( و با مغفرت و رحمت خود ، اجازه خواستن و به دنبال مصالح خويش رفتن ايشان را كه نوعي قصور در چنين اوقات بشمار است ميبخشد ) .
توضيحات :
« أَمْرٍ جَامِعٍ » : كار مهمّي كه مردمان براي مشورت و يا شركت در آن گرد ميآيند ، از قبيل جهاد و جمعه و جماعت و عيدين . « إسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللهَ » : مراد طلب بخشش قصور آنان در تشخيص مهمّ و مهمّتر است .
سوره نور آيه 63
متن آيه :
لَا تَجْعَلُوا دُعَاء الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاء بَعْضِكُم بَعْضاً قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنكُمْ لِوَاذاً فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
ترجمه :
( اي مؤمنان ! ) دعوت پيغمبر را در ميان خويش ( براي اجتماع و شركت در كارهاي مهمّ ) همسان دعوت برخي از برخي از خود بشمار نياوريد ( چرا كه فرمانش فرمان خدا و دعوتش دعوت پروردگار است ) . خداوند آگاه از كساني است كه در ميان شما خويشتن را ميدزدند و پشت سر ديگران خود را پنهان ميدارند ( تا پيغمبر آنان را نبيند و از انصراف و گريز ايشان نپرسد و كاري بدانان حوالت نكند ) . آنان كه با فرمان او مخالفت ميكنند ، بايد از اين بترسند كه بلائي ( در برابر عصياني كه ميورزند ) گريبانگيرشان گردد ، يا اين كه عذاب دردناكي دچارشان شود ( اعم از قحطي و زلزله و ديگر مصائب دنيوي ، و دوزخ و ديگر شكنجههاي اخروي ) .
توضيحات :
« دُعَآءَ » : دعوت . فراخواندن براي كار مهمّي . « يَتَسَلَّلُونَ » : خود را ميدزدند . خويشتن را كنار ميكشند و پشت ديوار و پشت سر مردم خويش را پنهان ميسازند . آهسته و پنهاني راه خود را در پيش ميگيرند . « لِوَاذاً » : پناه بردن . يكي در پشت ديگري خويشتن را قائم كردن . مصدر باب مفاعله است و حال بوده و به معني ( مُلاوِذينَ ) است .
سوره نور آيه 64
متن آيه :
أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قَدْ يَعْلَمُ مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ وَيَوْمَ يُرْجَعُونَ إِلَيْهِ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
ترجمه :
هان ! ( اي مردمان ! ) آنچه در آسمانها و زمين است متعلّق به خدا است . او آگاه است از آنچه شما ( هم اينك ) بر آن هستيد ( و چه نوع عقيده و هدف و روشي داريد ) و آگاه است از آن روزي كه انسانها در آن به سوي او بازميگردند ، و ايشان را از اعمالي كه انجام دادهاند آگاه ميسازد ( و جزا و سزا و پاداش و پادافره كردار و رفتار و گفتارشان را ميدهد ) و خداوند از هر چيزي آگاه است ( و احوال و اوضاع و موافقت و مخالفت و اخلاص و نفاق كسي بر او پنهان نميماند ) .
توضيحات :
« قَدْ يَعْلَمُ » : حتماً ميداند . حرف ( قَدْ ) در اينجا براي تحقيق است ( نگا : تفسير آلوسي ) . « يَوْمَ » : مفعول به و عطف بر ( ما ) است ، و يا عطف بر ( أَلآنَ ) مقدّر است و تقدير چنين است : مَآ أَنتُمْ عَلَيهِ الآنَ وَ يَوْمَ . و يا اين كه ظرف است و معني چنين ميشود : خداوند آگاه است از آنچه شما بر آن هستيد ، و در روزي كه انسانها به سوي او باز ميگردند ، ايشان را از آنچه كردهاند باخبر ميسازد . يادآوري : در اين آيه سه بار بر روي علم خدا نسبت به اعمال انسانها تكيه شده است ، تا ما متوجّه باشيم كه خدا به طور دائم مراقب ما است و چيزي از اعمال پنهان و آشكار ما بر او مخفي نميماند .
بازگشت به لیست سورهها